ای حسین چه کرده ای با دل ما؟

سلام بر تو ای فرزند اسداله غالب

سلام ای سردار تشنه، ای بزرگ

سلام بر تو‌ای حسین. ای خون خدا

نیک به یاددارم شبهایی که پدرم مغازه را می‌بست و مرا باخود به حسینیه کوچک محل می‌برد و من می‌دیدم که چگونه این قهرمان آن سالهای من، تلاش می‌کند که بهترین شام عزا را مهیا کند. به خود می‌بالید که بانی یک شام حسین است.


تعزیه ای را یاد دارم که شمر خنجر کشید و شعر خواند و رجز خواند و رفت تا شقی ترین انسان تاریخ شودو بازیگر حسین شعر خواند و منتظر آخرین بازی شمر بود. سیلاب اشک حاضران جاری‌ و لعن بر شمرویزیدبرقرار.‌ اما شمر و حسین همدیگر را به آغوش گرفتند و به سختی گریستند که نه من شمرم نه اینجا کربلاست.


نمی‌دانم تورا به چه بستایم. به غیرت یا به دلاوری؟ به شجاعت یا دینداری؟ نه اینکه من ندانم، که هیچ کس نمی‌داند. اما دوست دارم تورا به ذکاوت بستایم. فرماندهی زیرک که می‌داند چه زمانی بانگ حرکت برآورد،‌‌با چه کسانی همسفر شود و چگونه همرزمانی می‌خواهد. او می‌داند چگونه بجنگد که با اقلیتی چنان کم، پشت دشمن هزاران نفری خود را سخت بلرزاند. چنانی که سالهاست از آن روزگار می‌گذرد.ولی داستان او هنوزهم بهت همه را بر می‌انگیزد.


جای هیچ سوالی نیست. او آنگونه در این داستانسرایی فراست به خرج داده که اما و اگر ندارد. نه برای حکومت و نه برای غرامت.کسانی با او همرزمند که صددرصد خالصندو ناب. هم مسلمانند و هم غیر مسلمان.هم پیرو امامند و هم عثمانی مسلک. اما ناب ناب نابند. ای حسین چه کرده ای با دل آنها که شادند از چنین مرگ سختی؟ شیرین تر از عسل؟ مرگ؟ حسین چه کرده ای با دل آنها که چون تو تشنه ای، در میان آب هم آب نمی‌نوشند و چنان داستانی می‌سازند که‌آب سالهاست قبرآنان را در میان گرفته است و التماس می‌کند که‌از من بنوش. تو و یارانت در حسرت آب نبودید که آب در حسرت شماست.در حسرت سیراب کردن شما. جای هیچ سوالی نیست. حسین در مقابل خود شیطان شمشیر کشیده است. طفل 6 ماهه گواه تاریخ است که ابلیس در روبروست. ای جنگاور مرد. تو وارث انسانی در صف آرایی جنگ با اهریمن.


ای حسین.ای به خون خود غلطان. خاک مزارت شفای درد است و خوردنش مباح. که خاک مزار رسول خدا نه چنین!‌ هنوز هم داستان تو تازه است و هنوز امیداریم که شمر به گودال نیاید!


اما ای حسین چه کرده‌ای با دل ما؟ که نام تو چنان شجاعتی می‌آفریند که سربداران سر به دار می‌دهند و تن به ذلت نمی‌دهند. که عده‌ای دوان دوان به روی میدان مین می‌دوند و مرگ را به سخره می‌گیرند که ما فرماندهی چون حسین داریم.


ای حسین چه کرده‌ای با دل ما که حتا گردنکشان بزرگ روزگار نیز چون ایام تو می‌شود خرد می‌شوند و حقیر و عجبا که به حقارت خود مسرور! ای حسین چه کرده ای با دل ما؟که اکنون نیز مسلمان و غیر مسلمان به بودن انسانی چون تو در میان انسان ها به خود می‌بالند‌ و در زیر خیمه تو، تورا یاد می‌کنند. نام ها در زیر بیرق تو فراموش می‌شود.


دیگر دکترو مهندسی در کار نیست. همه مستان مست باده تواند ای حسین. ای کیمیاگر. دل های مسین و آهنینی را طلا کرده ای که باورش برای هیچ کس ممکن نیست. ما سالهاست که برای تو می‌گرییم. اما تو جایی برای گریه نداری. دلاوری شجاع که در تاریخ زنده است. ما برای خود می‌گرییم که چون تو فرماندهی داریم و هنوز سر جنگ با اهریمن درون خود نداریم.


ای فرزند رسول خدا، چگونه است که راه را حتا به گاندی نشان می‌دهی؟ ما شیعه توییم. مارا از حجاب خود به درآر. اگر آزادگی حسین و یا معرفت عباس از ما خیلی دور است لااقل بیداری حر را در قلب ما زنده کن که در قعر خوابیم یاحسین. نوای هل من ناصر ینصرنی خود را در جان ما ریز که هنوز عاشوراست و همه جا کربلا.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

;