در سال ۱۸۸۱ در آتشسوزی در تئاتری در اتریش ۴۴۹ نفر کشته شدند. این نخستین آتشسوزی تئاتر تاریخ نبوده است، اما نخستین آتشسوزی تئاتر جهان است که مهندسان آن را مطالعه کردند و متوجه شدند که علت این تعداد بالای کشته به خاطر دود بوده و این آغاز تاریخچه سیستمهای مدیریت دود در جهان است. از آن سال تاکنون هزاران صفحه تحقیق و مطالعه و کد و استاندارد در خصوص این سیستمها منتشر شده است و دانشمندانی متعدد روی آن کار کردهاند.
آمار دقیق کشته و مجروحشدگان به علتهای مختلف در دنیا قابل دستیابی است و جالب آن که کشورهایی که آمارهای دقیقتری دارند تحقیقات و استادارهای به روزتری نیز دارند. زیرا خوراک اصلی تحقیق آمار است و علت احساس نیاز به تحقیق بازهم از آمارها است. ایدههای علمی که در کنفرانسها و دانشگاههای مطرح دنیا تایید و ارایه شده و سپس در تحقیقات عملی نتایج آن بررسی و صحهگذاری شده است به فرآیندهای مهندسی تبدیل شده است و سپس با دقت کنترل و با آمار ثبت میشود. آمارها باز هم بررسی میشوند و این چرخه تکرار میشود.
در کشور ما دانش مدیریت دود تنها حدود سه سال است که مورد توجه واقع شده است. برداشتهای نصفه و نیمهای از کدها و هندبوکها که در پیچ وخم ادارات چکشکاری شدهاند و توسط سازندگان تعبیر شدهاند و البته از هیچ بهتر است.
هزاران ساختمان در کشور ما ساخته شدهاند که از هیچ سیستم ایمنی خاصی استفاده نمیکنند. بسیاری از ساختمانهای تهران دارای سیستم اعلام حریق هستند که به دلیل فالتهای سیستم اعلام، مدارات آنها را قطع کردهاند. سیستم اسپرینکلر در ساختمانهای کوچک به برق شهری وصل هستند که با وقوع آتشسوزی در کابلها و قطع جریان توسط فیوزها، کارآیی خود را از دست میدهند.
باید بدانیم که ایمنی در کدها و استانداردها و قوانین شهرداری است و نه در چانهزنیهای اتاقهای اخذ عوارض! ایمنی یعنی کودکان شینآبادی، پلاسکو، مسمومشدگان از گازکلر استخر، نفیر آژیر ماشینهای آتشنشانی در خیابانها، یعنی مرگهای غمانگیز و یعنی ما مهندسان، ما مدیران، ما بازرسان و ما سازندگان. ایمنی یعنی معامله نکردن با خون هم وطنمان، یعنی شهرداری بیرحم در اجرای قوانین، یعنی گروههای تحقیق روی آتش، آمارها و فیلمها و نتایج. یعنی هزینه اندک روی طراحی تا هزینه بزرگ روی درمان و مرگ ندهیم. ای کاش برای ایمن سازی پلاسکو یک میلیارد هزینه میکردیم تا آتشنشانان و مغازهداران فوت شده آن حادثه تلخ اکنون کنار ما بودند.