6 کلید موفقیت اصلاح قیمت انرژی
به گزارش تاسیسات نیوز ، همه چیز در مورد یارانه انرژی طبیعی به نظر میرسد، چراکه انرژی ارزان دوستداشتنی است! تمام فعالیتهای انسانی بهگونهای وابسته به انرژی هستند و چنین عامل محوری باید در پایینترین بهای ممکن توسط دولت به مصرفکنندگان عرضه شود. با این کار شرکتها و مصرفکنندگان خانگی از پرداخت قبوض گرانبهای انرژی در پایان ماه معاف میشوند، قبوضی که بهویژه پرداخت آنها برای اقشار کمدرآمد دشوار است و زندگی آنها را تحت تاثیر قرار میدهد.شرکتها نیز با کمک انرژی یارانهای، رقابتپذیری بیشتری مییابند. از این گذشته، صرفنظر از دلایل فوق، در کشورهایی با منابع انرژی و نفتی بسیار غنی، پرداخت یارانه میتواند عملکرد عادی و حتی بدیهی دولتها باشد. به علاوه انرژی ثروتی متعلق به همگان است، پس چرا نباید ارزان باشد؟مساله اصلی در باب یارانه انرژی آنجا است که این سیاست (یعنی پرداخت مابهالتفاوت قیمتی که مصرفکننده باید برای تامین انرژی خود بپردازد با آنچه در حقیقت میپردازد) هوشمندانهترین روش استفاده از این ثروت طبیعی نیست. صندوق بینالمللی پول به تازگی در پژوهشی* دلایل نادرستی این سیاست را چنین ارزیابی کرده است:
1. پیش از هر چیز، یارانهها خواست دولتها را از پرداخت آنها برآورده نمیسازند. در مصارف خانگی، پرداخت یارانه انرژی روشی هدفمند برای پشتیبانی از اقشار کمدرآمد نیست.
مطابق پژوهش صندوق بینالمللی پول، در کشورهای فقیر یا در حال توسعه، 43 درصد یارانه پرداختی به جیب 20 درصد بالایی جامعه ریخته میشود و دلیل آن، مصرف بیشتر انرژی توسط اقشار پردرآمدتر است. در خصوص شرکتها نیز یارانهها به نوعی باعث ادامه حیات بنگاههای غیربهرهور میشود که این امر مانعی در مسیر رشد اقتصادی بلندمدت محسوب میشود.
2. هزینههای ناشی از پرداخت یارانه انرژی بخش بزرگی از بودجه عمومی را در حوزههای زیرساختی و آموزش به خود اختصاص میدهد. این امر حتی در کشورهای تولیدکننده انرژی نیز صادق است، چراکه در این کشورها نیز درآمد حاصل از فروش نفت در بازار جهانی میتواند به مصارف بسیار زیربناییتر تخصیص یابد.
3. پرداخت یارانه، مصرف انرژی را در کشورهای پرداختکننده افزایش میدهد و این به لحاظ زیستمحیطی خطرآفرین است. بهعنوان مثال، مصرف بیشتر انرژی میتواند با انتشار گاز 2 CO، دامنه تغییرات جوی زمین را افزایش دهد. مطابق برآوردها، با حذف یارانه پرداختی به انرژی، میزان گاز Co2 منتشر شده تا 5/4 میلیارد تن کاهش خواهد یافت که معادل 13 درصد کل انتشار این گاز است.
از سوی دیگر پرداخت یارانه انرژی در میان کشورها بسیار فراگیر است و میتوان این یارانهها را به دو گروه عمده تقسیم کرد. یارانههای پیش از مالیات زمانی تخصیص مییابند که قیمت پرداختی مصرفکننده کمتر از هزینه واقعی تامین انرژی باشد. گرچه کشورهایی که این نوع از یارانه را پرداخت میکنند بسیار اندکاند، اما اهمیت اقتصادی آنها به هیچ رو ناچیز نیست.
در سال 2011، این کشورها 480 میلیارد دلار صرف یارانهها کردهاند که حدود 7/0 درصد تولید ناخالص و 2 درصد کل درآمدهای عمومی جهان بوده است. در نگاه منطقهای، این میزان بسیار بیشتر میشود. برای مثال یارانه پرداختی این کشورها در سال 2011، 6/8 درصد تولید ناخالص و 21/8 درصد کل درآمدهای خاورمیانه و شمال آفریقا را دربرمیگیرد.
در سایر کشورها گونه دیگری از یارانه به انرژی پرداخت میشود که با اخذ مالیات بر انرژی مناسب در ارتباط است. اما مالیات بر انرژی مناسب به چه معنا است؟ انرژی نیز مانند سایر محصولات باید مشمول مالیاتی معقول شود تا در نتیجه آن، درآمدهای عمومی افزایش یابد.
به علاوه مالیات بر انرژی باید اندکی بیش از مالیات بر سایر کالاها باشد، چراکه مصرف آن با ایجاد آلودگی زیستمحیطی به تمامی جمعیت کشور آسیب میرساند.
با نظر به این هزینهها و تخمینی محافظهکارانه، مطالعات نشان دادهاند که در سال 2011 یارانههای مرتبط با مالیات انرژی در حدود 9/1 تریلیون دلار بوده است که 7/2 درصد تولید ناخالص یا 8 درصد کل درآمد عمومی دولتها را شامل میشود. دولتهای متخلف در خصوص اینگونه از یارانه انرژی، برخلاف گونه نخست اغلب کشورهای پیشرفتهای هستند که مالیات اندکی بر انرژی وضع میکنند و در این میان، ایالات متحده به تنهایی مسوول یک چهارم این یارانههای مالیاتی است.
با این همه حذف یارانه انرژی امری ناممکن نیست. صندوق بینالمللی پول، مطالعه جامعی را روی اصلاحات یارانهای در 19کشور انجام داده است که بهویژه دولتهایی را شامل میشود که به اصلاح یارانه غیرمالیاتی پرداختهاند. بر مبنای این مطالعه میتوان 6عنصر اصلی موفقیت فرآیند اصلاح یارانه انرژی را به صورت زیر خلاصه کرد:
– طرحی جامع برای اصلاحات، به جای تصمیمات مقطعی و موردی که اهداف شفاف و بلندمدتی چون آزادسازی کامل قیمتها و توسعه کیفیت خدمات را مورد توجه قرار داده باشد.
– استراتژی ارتباطی گسترده و گفتوگو با گروههای ذینفع که در چارچوب آن، افراد درک درستی از هزینههای پرداخت یارانه برای اقتصاد و جامعه خویش به دست آورند.
– حمایت از اقشار آسیبپذیر که دستکم به لحاظ تامین منابع چندان دشوار نیست، زیرا بیشترین میزان یارانه پرداختی توسط ثروتمندان مورد استفاده قرار میگیرد و حذف آنها، نه تنها به جبران زیان اقشار کمدرآمد میانجامد بلکه همچنین منابع موجود را صرف توسعه بخشهای عمومی میسازد. بخشهایی که بیش از همه گروههای کمدرآمد از آنها بهرهمند خواهند شد.
– تعیین دقیق مراحل افزایش قیمتها که به خانوادهها و دولت اجازه میدهد الگوی مصرف انرژی خود را اصلاح کنند. با توجه به نبود فشار مالی اضطراری، نیاز چندانی به اصلاح سریع و یکنواخت قیمتها وجود ندارد و سرعت تدریجی، به عنوان بخشی از استراتژی جامع، توسط جامعه بهتر پذیرفته خواهد شد.
– ارتقای کارآمدی کسبوکارهای دولتی که به کاستن از بار مالی دولت کمک میکند.
– غیر سیاسی کردن از فرآیند قیمتگذاری انرژی که برای اصلاح پایدار ضروری است.
در کنار این موارد، توجه به یارانه مالیاتی انرژی، بهویژه در کشورهای پیشرفته، ضروری است. در واقع رشد مالیات بر انرژی میتواند بخشی ضروری از طرح تثبیت مالی این کشورها باشد، که اغلب با بحران بدهیهای دولتی مواجهند و بدهی آنها به نحو بیسابقهای افزایش یافته است. در مجموع، اصلاح نظام پرداخت یارانه انرژی فرآیندی عقلانی، موجه و کارآمد است که سابقه بسیار مثبتی نیز در خصوص آن وجود دارد و میتوان با نگاه به این سوابق، نقشهراهی موثر برای اجرای این فرآیند طراحی کرد.
انتهای پیام