بخش سوم و آخر مصاحبه با جناب دکتر عبدالکریم جلالی تقدیم حضورتان می شود.
می گویند صنعت نمایشگاه مافیا دارد درست است؟
مافیا از منظر منفی قضیه خیر ،ندارد ولی اینکه تصور کنیم هر کسی هر زمانی وارد فضای نمایشگاهی شود بخواهد نمایشگاه برگزار کند ،خیر ، نمی تواند این اتفاق بیفتد.خیلی ها هستند که عادت استفاده از فرصتهای تجاری را دارند و می خواهند نمایشگاه را تسخیر کنند.اگر بخواهیم بگوییم که نمایشگاه مافیا دارد! بله نمایشگاه مافیا دارد دربرابر افراد رانت خواری که می خواهند نمایشگاه را تصاحب کنند ولی این واقعا مافیا نیست.این در واقع حرفه ای گری است .آیا امکان دارد در هر صنف یا صنعتی هر شخصی در بالاترین سطح آن بدون هیچ سابقه ای ورود پیدا کند؟در حالی که درب برگزاری نمایشگاه برای همه باز است و هر سال حداقل حدود ۱۰ شرکت به جمع برگزارکنندگان اضافه می شود.
مهمترین گافی که در برگزاری نمایشگاه دادید چی بوده؟
اول کل نمایشگاهها رو بگم ، نمایشگاهی تحت عنوان معماری و دکوراسیون داخلی معرفی کرده بودم برای سال اول خیلی روی آن انرژی گذاشتم و به دنبال این بودم که تکنولوژی های نوین ساختمان را معرفی کنم که به طورهم زمان، از یک سو اجلاس سه جانبه ای بین ایران ، برزیل و ترکیه در تهران برگزارشد و از سوی دیگر شورای تامین استان اعلام کرد که کل نمایشگاه تعطیل. من برای اینکه مشارکت کننده ها دچار کمترین مشکل بشوند نمایشگاه را باکمترین تاخیر دو روز بعد برگزار کردم این گافکاری من بود.نمایشگاه باید به زمان دیگری موکول می شد،شاید چند ماه بعد.
در یک دوره برپایی نمایشگاه تاسیسات هم، یک شرکتی رفته بود تبلیغات روی سقف سالن ها رو گرفته بود، شرکتی که در نمایشگاه حضور نداشت،و این امتیاز رو از روابط عمومی دانشگاه خریده بود. برای اولین بار که بنده با موج مخالفت شرکت کننده ها مواجه شدم بخاطر روابط عمومی نمایشگاه پذیرفتم که اون تبلیغات بماند ولی آخرش مخالفت کردم و نگذاشتم. خیلی ها رو جمع کردن و کلا ۲۰ تا ۲۵ مورد باقی ماند. دیدم که یک رقیب می تونه چقدر ضربه بزنه به شخصیت شرکت های شرکت کننده آن اتفاق خوبی نبود و بعدش با این موضوع مخالفت کردم که به تغییر مدیر روابط عمومی نمایشگاه هم انجامید و تبدیل شد به یک قانون در نمایشگاهایی که من برگزار می کنم.یعنی اجازه تبلیغ شرکتی که در نمایشگاه حضور نداشته باشد رو نمیدهم. حتی در محوطه نمایشگاه
آخرین کتابی که خواندید؟
دن آرام میخائیل چلوخف
چه کتابی رابرای خواندن توصیه می کنید ؟
همه آدم ها باید یک بار بینوایان رو بخوانند و از شازده کوچولو و “سووشون“ هم نباید بگذرند.
به کاریکاتورخودتان حساسید؟
هیچ وقت در این شرایط قرار نگرفتم که کاریکاتوری از من توزیع عمومی شده باشد،به همین خاطرتاحالا حسش رو تجربه نکرده ام
نظر شما درباره تاسیسات نیوز چیه؟
به هر حال واقعیت این هست که با یک صنعتی مواجه هستیم که تاثیر گذاری خیلی زیادی داره. حتما این نشریه هم جایش خالی بوده و بخشی از این خلاء رو پوشش میدهد از این زاویه که من بهش نگاه می کنم میبینم که کار بسیار پر زحمتیه و به حتم امیدوارم که اتفاق خوبی برای این صنعت باشه و واقعا پرکننده بخشی ازاین کمبود هاباشد. کم و بیش از قبل با نسخه اینترنتی نشریه آشنا بودم و رصد می کردم امیدوارم نسخه چاپی هم بتونید شروع کنید.
نظرتان درباره آموزشگاه کاشانه چیه؟
چون در این باره تخصصی ندارم نظری نمی دهم ولی همین که در این زمینه چند سالی دارید فعالیت می کنید نشان می دهد که در کار خودتون موفقید
میگن تاسیساتی ها پولدار ولی خسیس هستند نظر شما چیه؟
تولید کننده های صنعتی این ویژگی را دارند بعضی از محصولات هستند که خیلی راحت تولید می شوند و بازار بسیار خوبی دارند خوب خیلی راحت هم خرج می کنند ولی تولید کننده ای که بسختی کسب درآمد می کند قاعدتا هم به سختی خرجش می کند حالا چه در حوزه تاسیسات چه در دیگر حوزه ها .ضمن اینکه در این صنعت افراد زیادی هستند که به قول شما خسیس نیستند و افراد قابل توجه خیرّی هم وجود دارند.
تبلیغات چقدر مهم است؟
یه مثالی هست که کوکاکولا ۳۰ درصد در آمد سالیانه خودش رو خرج تبلیغات می کند خب این عدد مهمیه که یک برند جهانی که در همه دنیا شناخته شده است باز هم تبلیغات را در دستور کار دارد تا سهم بازارش از دست نرود و مشتری های جدیدی هم جذب کند این نکته مهمی است ولی ما متاسفانه نگاهی دیگر داریم یعنی تا وقتی که بنگاه تازه تاسیس و کوچک باشیم برای تبلیغات پول نداریم و وقتی بزرگ شدیم می گوییم همه مارو میشناسند و نیاز به تبلیغ نداریم.البته این امر فراگیر نیست ولی متاسفانه تفکر غالب است.
اولین حستون درباره کلمات زیر رو بفرمایید:
نمایشگاه پارسال تاسیسات : استرس
نمایشگاه امسال تاسیسات : امید
صنعت ایران : پویا
غرفه : نداریم (با خنده)
سالن میلاد نمایشگاه بین المللی : اشکال فنی
آخرین روز نمایشگاه :هیجان
چین: یک غول کوچک
دکتر حسن روحانی :تدبیر
دکتراحمدی نژاد: فرصت های از دست رفته
مهندس طباطبایی: یک دوست خوب قدیمی
پول: خوب
آقای دکتر جلالی: از خودم هنوز راضی نیستم
جوانی : کاش برگرده
سن ۵۰ سالگی: شروع نگرانی هاا
مصاحبه:این مصاحبه یک گفتگوی شیرین
پرچم برفراشته ایران در بزرگراه: غرور
ممنون از این که وقتتان را به ما دادید.
من هم از شما متشکرم.