و چیلر جذبی در ایران متولد شد – ۲
به گزارش تاسیسات نیوز، دومین قسمت مصاحبه با مهندس سرخابی را با هم میخوانیم:
آیا میتوانیم شما را اولین تولیدکننده چیلر جذبی در ایران بنامیم ؟
البته بهغیراز ما آقای مهندس سلطانی و شرکت زهش نیز به تولید چیلر میپرداختند که ازلحاظ کاری انتقادهایی به آنها وارد بود و خود من شخصاً این مسئله را به آنها گوشزد کرده بودم که با شیرهای گازی نمیتوان وکیوم را حفظ کرد البته ایشان ادعا داشتند که قبل از ما چیلر را ساخته بودند و در ساختمانی در میدان تجریش نصبکرده بودند. ما برای هر دستگاه صدها برگ نقشه اجرایی داریم و دستگاهها کاملاً مهندسیشده ساخته میشد.
در سالهای ۸۸ و ۸۹ محافل تأسیساتی ما را بهعنوان سازنده چیلر جذبی پذیرفته بودند. ما نیز بهطور ریشهای وارد کارشده بودیم و به هیچ جایی وابسته نبودیم.
حالا شرکت ساری پویا راه خود را پیداکرده و با حضور من یا بدون حضور من چیلر جذبی را تولید خواهد کرد.
چون نقشه هست، محاسبات وجود دارد و در حقیقت به یک دانش بومی تبدیلشده است. چیلر جذبی اگر کوچکترین نشتی داشته باشد کار نخواهد کرد، چون در چیلر جذبی نقطهجوش آب بهعنوان مولد باید به ۳ درجه سانتیگراد برسد و هر مسئلهای که این جریان را تهدید کند چیلر عمل نخواهد کرد.
حجم موادی که سیر کولر میشود، حجم بخاری که تولید میشود قابلمحاسبه است. لیتیوم بروماید با آن دما و غلظتی که میخواهد بخار را جذب کند قابلمحاسبه است.
اگر اینها باهم هماهنگی نداشته باشند نقطهجوش آب در دستگاه بالا خواهد رفت. چیلر یک دستگاه ساده ولی قانونمند و با حساسیت بالاست که خوشبختانه ما در شرکت ساری پویا توانستیم با تلاش زیاد تولید چیلر باکیفیت بالا را در دستور کار خود قرار دهیم.
بزرگترین چیلری که ما در تهران نصبکردهایم چیلر ۱۰۰۰ تن است که از سال ۸۲ در استادیوم آزادی کار میکند. چهار دستگاه ۱۶۰۰ تن برای شرکت پتروشیمی تخت جمشید در ماهشهر ساختهایم که در تابستان با آن وضعیت اسفناک هوا به نحو احسن کار میکرد.
آیا فقط به تولید چیلر فکر کرده اید؟
روحیات من شخصاً بهگونهای است که وقتی یک کار را به نتیجه میرسانم سعی میکنم کار جدیدی را آغاز کنم. سال ۸۰ به این نتیجه رسیدم که مسئله چیلر جذبی حلشده است و همهچیز طبق یک سیستم از پیش تعریفشده پیش میرود.
در همین سال بعد از مشورت با یکی از دوستان تصمیم گرفتم که تولید یک محصول جدید را آغاز کنم. در آن سالها لامپهای HID همگی تولید شرکتهای فیلیپس یا اسرام بودند. اگر میتوانستیم این لامپها را تولید کنیم اتفاق خوبی در انتظارمان بود.
سؤال من این بود که آیا در کشور لامپ تولید نمیشود و جواب آنها منفی بود. درواقع لامپ تولید نمیشود فقط در ایران سرپیچ یا دیگر کارهای مختصر بر روی لامپ صورت میگیرد و کار اصلی در خارج از کشور اتفاق میافتد. تصمیم گرفتیم در ابتدا اطلاعاتمان را در این زمینه افزایش دهیم و دراینبین بهطور اتفاقی با یک شرکت آلمانی آشنا شدیم، که یک ایرانی به نام مهندسی تفنگساز در این شرکت مشغول به کار بود. ایشان وقتی از فکر ما آگاه شد خیلی خوشحال شد و به ما پیشنهاد قیمت دادند.
همچنین اعلام کردند که یک شرکت آلمانی لامپ ساز چندین دستگاه خود را از رده خارج کرده است. آنها گفتند ما این دستگاهها را بهروز کرده و بعد از بازسازی تحویل شما می دهیم.در سال ۸۰ چیلر سازی را در حاشیه مدیریت میکردم و بهطورجدی وارد صنعت لامپ شدم.
در سالهای ۸۰ و ۸۱ تحقیقات را انجام دادیم و اواخر سال ۸۱ بود که دستگاههایی را که از آلمان خریده بودیم وارد کشور کردیم و در سال ۸۲ بود که محصول ما تولید شد. درواقع در سال ۱۳۸۲ لامپ ایرانی تولید شد. این مسئله برای من خیلی جالب بود و چون یک محصول مصرفی بود برای من جذابیت داشت پس تصمیم گرفتیم که این صنعت را توسعه دهیم در همین بین با یک مهندس جوان به نام مهندس کجوری آشنا شدیم که در شرکت لامپ نورافشان مشغول به کار بود. ایشان به ما پیوستند و ما ایشان را جز سهامداران قراردادیم.
ما کار را شروع کردیم تا اینکه شرکت نور سرام پویا لامپ تولیدی خود را روانه بازار کرد. این لامپ را بهقدری باکیفیت تولید کردیم که اتحادیه اروپا بعد از یک سال و نیم تست کردن اجازه فروش این محصول در اروپا را به ما داد و در ضمن گواهینامه کیفیت را به شرکت ما اعطا کرد.
در سال بعد شرکت نورافشان به مزایده گذاشته شد و در ابتدا قیمتها را خیلی بالا دادند و کسی شرکت نکرد.در مرتبه دوم این بار مشخص بود که قیمتها را خیلی کم میکنند و ما با پیشنهاد مناسب برنده مزایده شدیم.
با انتقال دستگاههای شرکت نورافشان حالا ما صاحب دو شرکت تولید لامپ شده بودیم شرکت نورافشان و شرکت نور سرام. در حال حاضر ۷۰ درصد لامپهای توزیع برق کشور را این دو شرکت تولید میکنند.
این وضعیت ادامه داشت تا اینکه در سال ۸۷ به این نتیجه رسیدیم که لامپهای التهابی(لامپهای رشتهای پرمصرف)به پایان راه خود رسیده است وقطعا از مدارمصرف خارج خواهد شد.به همین دلیل به تولید لامپهای کممصرف پرداختیم. بلافاصله به فیروزکوه رفتم و خط تولید لامپهای )CFLکممصرف) را راهاندازی کردم.
بهطورکلی از سالهای ۸۴،۸۵ به بعد تولید لامپها را به مهندس کجوری سپردم و به این کارخانهها نگاه مدیریتی داشتم و برنامه کوتاهمدت و بلندمدت کارخانهها را تدوین میکردم.البته در این سالها نگاه مدیریتی به ساری پویا را نیز حفظ کرده بودم.
برای بهبود کیفیت چه برنامه ای داشته اید؟
بهعنوان مثال در واحد ریختهگری شیرهای وکیوم به یک ریختهگری دقیق احتیاج داشتیم. بعد از مدتی تحقیق به اطلاعاتی دستیافتیم که این ریختهگری دقیق فقط در ۲ کارخانه در ایران انجام میشود.
یکی در پارچین که در اختیار ارتش بود و دیگری در اشتهارد قزوین. با کارخانه اشتهارد وارد مذاکره شدیم و به آنها پیشنهاد دادیم که این شیرهای وکیوم را برای ما تولید کنند. آنها با دیدن نمونه موافقت خود را اعلام کردند و یک قالب از شیر را ساختند. بعد از بازدید از این کارخانه به فکر فرورفتم که این کار را خودمان انجام دهیم چون میدیدم که صنعت ایران به یک چنین کارخانهای نیاز دارد البته تاخیردرتحویل محصول از طرف آن شرکت نیز در تصمیم ما تاثیرگذاربود.
اینجا بود که صنایع ریختهگری پولاد فوم پویا را تأسیس کردیم.با چند مشاور مثل مهندس سراج و دیگران قرارداد بستیم ودرطول یک سال جلسات مرتب داشتیم و مقرر شد که یک خط ریختهگری دقیق ازکشورچین وارد کنیم و آن را در کارخانه فیروزکوه نصب و راهاندازی کنیم.
همچنین یک خط ریختهگری هم از تولیدکنندگان ایرانی تهیه کردیم ودوکوره القایی ۳۰۰کیلو و۵۰۰کیلو هم خریداری کردیم و از سال ۸۷ شروع به کار ریختهگری کردیم. من سعی میکنم برنامهریزیهای دقیقی در کارهایم داشته باشم.
البته من وهمکارانم به این باور رسیدیم که در مورد هر مسئلهای ابتدا به دانش آن دسترسی پیدا کنیم. و اینکه هر چیزی در حد آخرین امکانات و تکنولوژی باشد یا سرمایههای میلیاردی داشته باشیم و یا بخواهیم از بانک وام بگیریم،با این نوع نگاه مخالف هستیم.
ما اعتقادداریم که هر دانشی دارای بنیان است و اگر به بنیان آن دسترسی داشته باشیم از زیروبم آن اطلاع پیدا خواهیم کرد و متناسب با رشد دانش فنی مجموعه و متناسب با بازاریابی و جذب مشتری، امکانات سختافزاری و نرمافزاری مجموعه هم باید متناسب با این رشد باشد اگر بین این ۳مسئله بالانس وجود داشته باشد مجموعه شما هیچوقت دچار بحرانی نخواهد شد که شمارا از پا بی اندازد .
به عنوانمثال ما تصمیم گرفتیم که برق خریداری کنیم.به ما گفتند برای برق ۱مگاواتی باید یک میلیارد و نیم پرداخت کنیم.
ادامه دارد…
انتهای خبر