وجوه تمایز فلسفه ی علم و فلسفه ی مهندسی

به گزارش تاسیسات نیوزبه نقل از خبرگزاری  ایرنا، ، پیدایش و پیشرفت علوم مهندسی از دوران تجدد تا به امروز سبب شده است تا فلسفه ی فناوری و مهندسی به یکی از جدّی ترین مسائل فکری و مباحثه ای روز متفکّران و فیلسوفان تبدیل شود.از زمان افلاطون و ارسطو که روش های استدلال علمی از قبیل استقراء، استنتاج، و گمان مورد تمییز قرارگرفتند تا روش علمی که ابن هیثم درباره ی فیزیک نور به کار گرفت و از مباحثی که فرانسیس بیکن درباره ی علم مطرح کرد تا پرداختن به مسائلی درباره ی تعریف زمان، ارزش علمی، و انرژی، مباحث مختلف فلسفه ی علم روز به روز بر وجوه تفکر بشری سایه انداختند.

امّا امروز با گذشت قریب به 250 سال از ظهور انقلاب صنعتی، انسان شاهد ورود تکنیک (فن) به جای جای ‘زندگی’ خویش و طبیعت است و هر روز بر قهر قدرت دگرگونی سبک و روش زندگی بشر بدست فناوری و مهندسی افزوده می شود، تا جایی که اگر ادعا کنیم مهمترین مسئله ی انسان متجدد، چیزی جز تفکر درباره ی فناوری و مهندسی نیست، گزافه نگفته ایم.بنابراین شناخت مرزها و مشترکات و تفاوت های موجود میان ‘علم’ و ‘فناوری’، ذهن بسیاری از متفکران را به خود مشغول کرده است. آن چه در ادامه می خوانید مختصری است درباره ی وجوه تمایز میان مسائل اساسی مربوط به فلسفه ی علم و فلسفه ی مهندسی که توسط سیون او هَنسون، استاد تمام و مدیر گروه فلسفه و تاریخ فناوری دانشگاه سلطنتی فنّی سوئد (KTH)، به رشته ی تحریر در آمده است:

در بررسی مباحث مربوط به فلسفه ی فناوری و مهندسی همواره بهتر است که مقایسه ای با فلسفه ی علم داشته باشیم، چراکه هم دارای قدمت بیشتری است و هم ادبیات گسترده تری دارد.

– فلسفه ی علم را می توان به دو دسته ی اصلی تقسیم بندی کرد: یک دسته «فلسفه ی کلّی علم» است که با مسائل مشترک در علوم مختلف سر و کار دارد، گروه دیگر فلسفه ی مختص به هر یک از علوم مانند فلسفه ی فیزیک، یا فلسفه ی زیست شناسی، و غیره می باشد.

بر همین روش تقسیم بندی مشابهی را می توان برای فلسفه ی فناوری نیز در نظر گرفت. هرچند که تحقیقات نشان می دهند نسبت پژوهش هایی که به شاخه ای خاص از علوم مهندسی اختصاص یافته اند بسیار کمتر از میزان پژوهش هایی هستند که به علمی خاص در فلسفه ی علم تعلق گرفته است.

این نکته را نیز باید مدّ نظر قرار داد که تقسیم ‘فناوری’ به’ فناوری ها’ نسبت به تقسیم بندی ‘علم’ به ‘علوم طبیعی خاص’ تا حدودی غیر واضح تر و نامشخص تر است. چراکه معمولاً نحوه ی تقسیم بندی علوم مهندسی به رشته های زیر شاخه ی خود بر اساس «اولویت یا برتری عمل» شکل گرفته است. بر همین اساس آن چه سبب پیدایش تخصص هایی نظیر مهندسی مکانیک، مهندسی عمران، مهندسی محیط زیست، و غیره شده است تا حد زیادی با زمان راه اندازی و اجرای برنامه های جدید آموزش عالی ناشی از فرآیندهای پیچیده ی اجتماعی و تأثیرات تشکیلات بازار کار برای مهندسان مرتبط بوده است.

همچنین نتایج تقسیم بندی مهندسی به شاخه های مختلف تا حدودی غیر سیستماتیک (بدون روشمندی) است. برخی از شاخه های علوم مهندسی نظیر مهندسی الکترونیک یا مهندسی شیمی بر اساس ‘روش ها و یا اصل های فیزیکی’ ای که از آن ها استفاده می کنند تعریف می شوند. بقیه ی شاخه ها نظیر مهندسی پزشکی یا مهندسی ایمنی بر اساس’ اهداف اجتماعی’ شان تعریف می شوند.

بنابراین جای تعجب نیست اگر در میان تخصصی های مهندسی همپوشانی های بسیاری وجود داشته باشد.

– در بررسی مسائل مربوط به فلسفه ی شاخه ای خاص از علم، عمدتاً می توان سه نوع مختلف از مسائل را تعریف کرد. اوّل، بسیاری از مفاهیم رشته های خاص به یک ‘توضیح فلسفی’ نیازمندند، که برای مثال می توان به مفهوم ‘زیست شناختی’ نوعی از موجود زنده یا مفهوم ‘ شیمیایی’ یک گروه از عملگرهای شیمیایی اشاره کرد.

دوّم، بسیاری از نظریه های علمی باعث’ افزایش سؤالات متافیزیکی یا مسائل معرفت شناسی’ می شوند. برای نمونه؛ تکامل زیستی، مکانیک کوانتومی، و نظریه نسبیت هر یک مسبب طرح بسیاری از سؤال ها و عاملی برای گسترش ادبیات علمی مربوط به موضوع خود شده اند.

سوّم، مفاهیم دانش علمی در جهان بینی ما عمدتاً مربوط به یک رشته ی خاص می شوند، که در این جا می توان به بحث و گفت و گو درباره ی ژنتیک انسانی، منشاء گونه های بشری، و علوم عصبی رفتاری اشاره داشت.

بر همین اساس اگر بخواهیم در این زمینه مقایسه ای با فلسفه ی مهندسی داشته باشیم، می توان گفت که در این شاخه از فلسفه نیز تمامی گونه های مختلف گفته شده در بالا وجود دارد، امّا بایستی ‘پیامدهای’ ناشی از رشته های خاص را نیز بعنوان چهارمین مسأله به آن ها اضافه کرد.

توجه کنیم که فناوری تنها دانش تولید نمی کند، و وظیفه ی اصلی آن تولید مصنوعات جدید و کنار هم قراردادن مؤثر آن ها برای بکارگیری در هدف های کاربردی است. بنابراین در اندیشه ی مهندسی، تأثیرات ساخت و استفاده از این نوع محصولات از نظر اجتماعی، فرهنگی، و اخلاقی موضوع مهمّی بشمار می رود. (درست است که چنین بحث هایی درباره ی یافته های علمی نیز مطرح شده است، امّا تمرکز آن ها بر موضوع قابلیت های استفاده ی فناورانه از آن ها استوار بوده است، مانند سلاح های هسته ای یا شبیه سازی انسان ها.)

مسلماً این چهار دسته از مسائل در بسیاری از موارد با یکدیگر هم پوشانی دارند و دارای مخرج مشترکی هستند، امّا بهتر است برای این که بتوانیم دید بهتری نسبت به وسعت پیامدهای ناشی از این مسائل بدست آوریم، آن ها را از یکدیگر متمایز کنیم.

رشته های معماری، فناوری کشاورزی، فناوری پزشکی، زیست فناوری (بیو تکنولوژی)، و فناوری رایانه و ارتباطات، پنج شاخه از علوم مهندسی هستند که مسائل چهارگانه ی گفته شده در بالا در آن ها به وفور دیده می شوند. از این رو شفاف سازی و توضیح درباره ی مفاهیم خاص مرتبط با این رشته ها که در برخی موارد جزئی از پایه ی و اساس آن ها بشمار می روند، مسأله ای اساسی است که باید مورد تامل و بررسی قرار بگیرد که در ادامه به برخی از آن ها اشاره می شود:

– تعریف ‘زیست فناوری’ بسیار نامعلوم و غیر واضح است، و از آن جایی که این فناوری در آیین نامه ها و شیوه نامه های فناوری به دفعات مورد استفاده قرار گرفته، دارای مفهوم می باشد، و تعریف آن مهم تلقی می شود.

– مفهوم ‘محاسبات’ ، ‘داده ها’ و ‘اطلاعات’ نیز از مفاهیم اساسی در علوم کامپیوتر هستند که علاوه بر نیاز به شفاف تر شدن، جزو بحث های عمیق و به روز برای دانشمندان علم کامپیوتر بشمار می روند.

– همچنین در معماری، مفاهیم ‘کارکرد’ و ‘مفید بودن’، از موضوع های داغ و مورد مناقشه در میان صاحبنظران این حوزه هستند.

– روش های جدید فناوری پزشکی در تشخیص بیماری ها، امکان تشخیص زودهنگام بسیاری از بیماری ها فراهم نموده است که این امر مشکلات جدیدی را در تعریف ‘سلامتی’ و ‘بیماری’ پدید آورده است.

از دیدگاه معرفت شناختی و متافیزیکی نیز مسائل زیر قابل طرح و بررسی هستند:

– در علوم کامپیوتر موضوع هستی شناسی درباره ی ‘واقعیت مجازی’ از جمله مفاهیمی است که باید هر چه زودتر با بیانی فلسفی توضیح داده شوند. به همین شیوه، ماهیت یک شبیه سازی رایانه ای و ارتباطش با یک آزمایش طبیعی، بهمراه نقشی که می تواند بعنوان منبعی از دانش داشته باشد، باید مورد واکاوی قرار بگیرد.

– در شاخه ی زیست فناوری هم باید گفت که موضوع تمایز میان مادّه ی ‘زنده’ و ‘غیر زنده’ و همچنین میان اجسام ‘مصنوعی’ و’ طبیعی’، با جنبه های جدیدی به بحث روز تبدیل خواهد شد.

دستاوردهای علوم مهندسی، بعضی از اوقات مفاهیم تازه ای را در نوع نگاه ما نسبت به جهان به ارمغان می آورند که از جمله می توان به شیوه هایی که ما خودمان را تصور می کنیم و یا نوع روابطمان نسبت به جهانی که در آن زندگی می کنیم، اشاره کرد.

به عنوان مثال، برخی نویسندگان ترس از این دارند که تحوّلات و پیشرفت های کنونی رشته ی زیست فناوری منجر به خطایی شود که از آن چه آن ها بعنوان مرز بین «طبیعی» و «غیر طبیعی» در نظر می گیرند، تخطی کند. در همین حال برخی مدعی هستند که چنین مرزی وجود ندارد و در صورت گذر از آن هم، خطر تهدیدآمیزی وجود نخواهد داشت.

در فناوری های حوزه ی پزشکی نیز این ادعا مطرح شده که استفاده ی فزاینده از روش های بسیار پیشرفته در تشخیص های ژنتیکی سبب بروز دیدگاه های مختلف نسبت به خودمان بعنوان اشخاص می شود، و شاید حتی در نوع نگرش ما درباره ی میل یا اراده ی شخصی نیز مؤثر باشد. همچنین از فناوری پزشکی بعنوان یک عامل خطاکار در اغلب بحث های مربوط به پزشکی نام برده شده است، که برای نمونه می توان از انتقال مشکلات یا مسائلی که در گذشته بعنوان بخشی عادی از شرایط زندگی بشری یا مسأله ای غریزی از انسان تلقی می شدند به حوزه ی درمان و پزشکی سخن به میان آورد.

همچنین در حوزه ی علوم رایانه، تلاش های بسیار برای ساخت هوش های مصنوعی منجر به جریان گرفتن و رشد گفت و گوهای آینده نگرانه ای شده است که درباره ی چگونگی زندگی انسان در آینده ای که ممکن است همراه با موجودات ساختگی ای که در برخی امور تیزهوش تر و قابلیت هایی بیشتر از وی دارند، بحث می کند. در این میان موضوعی که کمتر کمی جدی تر بنظر می رسد امّا خیلی زود بعنوان مسأله ای جهانی پدیدار خواهد شد این است که، نوع نگاه ما نسبت به نظام ها و جوامع انسانی چگونه بوسیله ی الگوهای ارتباطی جدیدی که بر اثر رشد فناوری اینترنت گسترش یافته اند، تحت تأثیر قرار خواهند گرفت؟

بر اساس آن چه گفته شد، پر واضح است که تمامی فناوری ها دارای پیامدهای اجتماعی، فرهنگی، و اخلاقی هستند و باید به طور دقیق مورد تأمل قرار بگیرند. در معماری، اثرات اجتماعی ناشی از رویکرد برنامه ریزی های شهری، بطور مداوم مورد بحث و بررسی قرار می گیرند. در زیست فناوری، بسیاری از مباحث فلسفی بر روی موارد خاصی از مخاطرات بالقوه و جدّی ای که این نوع از فناوری ها می توانند بهمراه داشته باشند، تمرکز یافته است. در کشاورزی خطرات احتمالی ناشی از بکارگیری موجودات و محصولاتی که مورد اصلاح ژنتیکی قرار گرفته اند یکی از موضوعات مهم و قابل تأمل بشمار می رود. همچنین، استفاده از فناوری G.U.R.T (فناوری محدودیت استفاده از ژنتیک) در کشاورزی ممکن است تأثیری جدی در مناسبات قدرت های جهانی بخصوص برای کشورهای در حال توسعه داشته باشد. بحث های اخیر فناوری پزشکی نیز بر روی جنبه های اخلاقی موضوع ‘ارتقاء’ یا ‘توانمندسازی’ تمرکز یافته اند، یعنی درمان هایی که باعث می شوند عملکرد انسانی حتی بالاتر از حدّ معمول قرار بگیرند و در نتیجه فراتر از طب سنتّی که هدفش بازگرداندن و ترمیم عملکردهای انسانی به حدّ معمول بوده است قرار خواهد گرفت. پیامدهای اخلاقی فناوری اطلاعات و رایانه نیز به حدّی وسعت یافته اند که مسبب شکل گیری زیر شاخه ای جدید از اخلاق کاربردی به نام ‘اخلاق رایانه ای’ شده اند که برای نمونه می توان به مسائل مرتبط با حفظ حریم خصوصی، کنترل اطلاعات، و مالکیت معنوی در اثر رشد فناوری اطلاعات و رایانه اشاره کرد.

در پایان بایستی عنوان کرد که بسیاری از رشته های دیگر مهندسی نظیر مهندسی مکانیک، مهندسی شیمی، فناوری نانو، مهندسی سیستم، مباحث و مسائل فلسفی مهم دیگری را نیز در بر خواهند داشت، امّا نکته توجه داشته باشیم که قلمروی فلسفه ی رشته های مهندسی هنوز در بسیاری از موارد ناشناخته مانده است. بنابراین قضاوت بر اساس روندها و رویکردهایی که از چند شاخه ی مربوط به حوزه ی بسیار وسیع مهندسی ناشی شده اند، تنها چشم اندازی امیدوار کننده (در طرح مباحث اندیشه ای و فلسفی مربوط به این رشته) می باشد.






انتهای پیام 

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

;