مشکلات آب سفارتخانه انگلیس
به گزارش تاسیسات نیوز، مساله آب در ایران از دیرباز یکی از مهمترین دغدغههای مردم بوده است و اساسا بسیاری اعتقاد دارند تن دادن به وجود حکومتهای استبدادی در این کشور ناشی از نقش حکومت در تقسیم آب بود.
لیدی شیل در خاطرات خود طی رویدادی به این اهمیت پی میبرد و در 27مه 1850 مینویسد: «امروز اتفاقی افتاد که ما را کاملا به قدر و قیمت آب در مملکت ایران واقف نمود، به این ترتیب که دو باغبان زرتشتی همراه سه تن از سربازان ایرانی محافظ در ورودی سفارتخانه، دوان دوان خود را به اتاقی که ما در آن نشسته بودیم افکندند و من متوجه شدم که یکی از باغبانها مشتی از موهای ریشش را که کنده شده بود، در دست دارد و یکی از سربازان نیز دستمالی روی دهانش گرفته که نشان میداد، دندانهایش شکسته است.
لباسهای زیر و روی آنها از بالا تا پایین پاره پاره بود و «اردشیر» – پیرمردی که ریشش کنده شده بود- مدام فریاد میزد: «برای نگهداری باغ وزیر مختار کشته شدم، مردم! این چه رفتاری است که با باغبان وزیر مختار میکنند؟» کاملا معلوم بود که بهخاطر آبیاری باغ سفارتخانه این معرکه به پا شده است. مقداری از آب مورد مصرف شهر تهران از چاه تامین میشود- که بسیار کثیف و غیرقابل استفاده است- و مقداری نیز قناتهایی است که از اطراف به داخل شهر هدایت شدهاند.
هر هفته به مدت دو روز و دو شب نوبت آب سفارتخانه ماست که باید بهوسیله یکی از همین قناتها، آب مورد لزوم به سمت سفارتخانه جاری شود ولی چون آب این قناتها معمولا از شمال شهر میآید و سفارتخانه ما در منتهی الیه جنوب تهران (باغ ایلچی) قرار دارد، بنا بر این باید پس از عبور از مسافتی در حدود یک مایل و نیم در میان جویهای مختلف و محلات لب تشنه تهران به ما برسد که البته امر مشکلی است و برای جلوگیری از انحراف مسیر آب، ما محافظان متعددی قدمبهقدم در سر راه میگذاشتیم تا مواظب باشند که در بین راه، آب به سوی دیگری هدایت نشود و دست نخورده به مقصد برسد.
مسلم است که اینکار با آسانی انجام پذیر نبود و باید تمام تمهیدات لازمه را به کار بست تا در نوبت آب به آن دسترسی یافت وگرنه به مجردی که یکی از مخالفان از آن غفلت کند یا از پشت سر خود دور شود یا اینکه به طریقی سبیل او را چرب کنند، مسیر جریان آب تغییر میکند و هرکس که زورش برسد برای پر کردن حوض و آبانبار خود به تکاپو میافتد، که نتیجه آن بیآب ماندن سفارتخانه و عدم استفاده از جیره نوبتی آب خواهد بود.»
لیدی مری شیل، خاطرات لیدی شیل، ترجمه حسین ابوترابیان، نشر نو، 1368، صص 105-106.
منبع: دنیای اقتصاد
انتهای خبر