مای بیچاره
روح الله واصف
به گزارش تاسیسات نیوز، یادداشتی که مطالعه میکنید سرمقاله هفته نامه تاسیسات نیوز شماره ۹8 میباشد.
همکاران عزیزم سلام و سال نو مبارک
می دانیم جناب آقای قالیباف عزیز که روحیه نظامی وی زبانزد خاص و عام است این بار نیز لطفی وافر نمودند و دیدیم آنچه رخداده است.
البته وقوع این ماجرا چندان دور از ذهن نبود. همه میدانیم که تهران تقریباً آخرین شهر کشور است که نظارت مهندسان بر ساختمانهای آن اجباری میشود.
قانونی که سالهاست مصوب شده است اما جناب آقای قالیباف، از اجرای آن استنکاف میورزید. سالها بحث سازمان نظاممهندسی و شهرداری بهجایی نرسید تا آنکه ماجرای انتخابات ریاست جمهوری سال 1392 رخ داد و جدال کاندیداها و وعدههای انتخاباتی که اگر بشویم چه میشود!
در این میان که اتفاقاً بحث حمله گازانبری جناب قالیباف از سوی جناب روحانی نیز مطرح بود، ناگهان جلسهای گرم در دفتر آقای قالیباف رخ داد و ایشان به هیئتمدیره وقت فرمودند کجایید که دیدنتان آرزوست!
چه سری، چه دمی عجب پایی!ناگهان قانون معطلمانده اجرایی شد و بالاخره شد دیگر.
از سوی دیگر سازمانی که خودش هم هنوز نمیداند در این بازی ساختوساز کجای کار است و هنوز معلوم نیست مردمنهاد است یا دولت نهاد، وارد بازی مهمی شد که ساختارهای آن را نداشت؛ مانند تیمی فوتبالی که از دسته دو به دسته یک میآید.
نه مربی او اینکاره است و نه باشگاهی در این حد و اندازه دارد. در ضمن نگرانی از احتمال بروز فساد اداری، مالی و اجرایی که مانند بسیاری از سازمانها و ارگانهای دیگر در آن نیز وجود داشت و در اثر آن بیم رانتهایی میرفت نیز پاشنه آشیل آن شد و چابکی این نهاد مردمنهاد را از آن گرفت. هرچند بارها و بارها سعی نمود ساختارهای خود را جراحی کند اما خود طبیب، بیمار شده بود و به قول بوعلی سینا، طبیبی که خود بیمار شود نمیتواند خود را درمان کند.
مانند این ماجرا اما یکبار دیگر رخداده بود. هنگامیکه اداره گاز تهران اعلام کرد نمیخواهد ریخت مهندسان گاز سازمان را ببیند و خود پیمانکاران با یک تعهد محضری میتوانند شر مهندس را از سرخود کم کنند!
البته این ماجرا کمی با آن سوابق متفاوت است؛ اما واقعاً چرا سازمانی تا این اندازه مهم، چنان پاسپورت بیارزشی دارد که اتباعش را در هر نهاد و مجموعه و سازمانی چنین بیرحمانه سلاخی میکنند. آیا قرار بوده است سازمان مردمنهاد تسهیلکننده خدمات به اقشار جامعه و مدافع حقوق اعضای خود باشد یا خانهای که اعضای خانواده ترجیح میدهند به کوچه و خیابان بگریزند اما شب در این خانه نخوابند؟
مشکل کجاست که چنین ضعیف و رنجور وارد میدان کارزار شدهایم؟
انتهای خبر