با روند رو به رشد شهرنشینی، سبک زندگی مردم نیز بهتدریج تغییر یافته و خانههای یک طبقه قدیمی و باصفا جای خود را به آپارتمانهای بیروح دادهاند.
به گزارش تاسیسات نیوز: حالا کمتر میتوان از معماری گذشته ایرانی که روزی با تکیه بر خلاقیت و خصایص پایدار از جایگاه ویژهای برخوردار بوده، سراغ گرفت. دیگر اثری از آن معماری فاخر و بلندآوازه که قدمتی هزاران ساله دارد در ساختوسازها نیست.
بارها از بزرگان معماری شنیده یا خواندهایم که معماری موجودی زنده است، اما گویا این جمله کلیدی به گوش بسیاری از سازندگان نخورده یا در آن دقیق نشدهاند چراکه در غیر این صورت برایشان بدیهی بود این موجود زنده هم مانند همه موجودات دیگر، بالا و پایینهایی را تجربه میکند و حتی کلیت و کیفیت حیاتش به عملکرد ما پیوند خورده است. دکتر طاهره نصر، عضو شورای مرکزی سازمان نظام مهندسی ساختمان کشور و دانشیار شهرسازی دانشگاه آزاد اسلامی شیراز در گفتوگو با ما چرایی بیتوجهی به معماری اصیل ایرانی در ساختوسازهای چند دهه اخیر را تشریح میکند.
به نظر شما چرا سبک معماری ایرانی به فراموشی سپرده شده و دیگر اثری از معماری بومی ایرانی در ساختوسازهای چند دهه اخیر شهرهای کشور دیده نمیشود؟
ابتدا باید به این موضوع اشاره کرد که متأسفانه ناسازگاری ساختی الگوی مدرن با سایر الگوهای معماری ایرانی منجر به اغتشاش و سردرگمی در سیمای شهرهای کشور شده، بنابراین اصول شکلدهنده فضاهای شهری ایرانی به دست فراموشی سپرده شده است.
برای پاسخ به این پرسش باید دو دیدگاه را بررسی کرد؛ ابتدا باید نگاهی به اصول معماری بومی ایرانی داشت. معماری بومی را میتوان گونهای معماری دانست که در ارتباط با فرهنگ، اقلیم و مصالح ساختمانی منطقه معینی از کشور شکل میگیرد و در حقیقت معماری بومی هر منطقه نگاهی به هویت آن منطقه دارد. بنابراین شکلگیری هر بوم بر پایه عوامل اصلی و طبیعی هر بوم یعنی عوامل انسانی، اقلیمی و امکانات مادی است. متأسفانه در ساختوسازهای اخیر شهرهای کشور به مواردی که به آن اشاره شد بسیار کم توجه شده است.
از دیدگاهی دیگر برای پاسخ به این پرسش باید نگاهی به واژهای داشت که به نوعی به «خویشتنِ خویش» اشاره دارد. این واژه «هویت» است. هویت موضوعی است که تفاوت سیمای شهر قدیم ایرانی و سیمای شهر معاصر را موجب شده است. در این راستا میتوان گفت ساختوساز باید متناسب با ارزشهای سنتی، ویژگیهای محیطی، اعتقادی، فرهنگی و اجتماعی باشد. متأسفانه انقطاع به وجود آمده در فرهنگ ما موجب قطع رابطه بین مفهوم فرهنگ و فضای معماری شده است. تأکید میشود مسئله هویت دارای اهمیت است.
اما با توجه به معماری کنونی متداول در کشور بهراحتی میتوان گفت نه تنها ساختمانهای امروز به شهر هویتی نمیدهند بلکه هویت تاریخی و گذشته را از آن میگیرند. متأسفانه در طول زمان برای طراحی بهینه ساختمان، بینش مناسب نادیده گرفته شده و بسیاری از ساختمانها فقط به عنوان سرپناه برای بسیاری از افراد کشور تعریف شده است.
از منظر تاریخی گرایش سازندگان به معماری غربی و در اصطلاح برخی، معماری رومی را از چه دورهای باید دنبال کرد؟
معماری، به عنوان عنصری از سیمای شهر از اجزای فرهنگ هر ملت است که با توجه به موقعیت جغرافیایی، ویژگیهای آب و هوایی، آداب و رسوم، ارزشها و عقاید در طول تاریخ و به مرور زمان شکل میگیرد و در صورت لزوم به آرامی و بهتدریج نیز تغییر میکند. معماری هر ملت، خاص همان ملت و متناسب با تمام اجزای فرهنگ آن ملت است و نمیتوان به یکباره و به دلایل اقتصادی و سیاسی در سبک معماری تغییرات ناگهانی ایجاد کرد.
در کشور ما نیز آغاز ارتباطات با غرب از عصر قاجار به بعد، منجر به برداشتهایی از معماری غربی در کشور به صورت کاملاً ظاهری و در بلندمدت موجب سوداگری و کالا شدن معماری، بدون توجه به معماری بومی ایرانی شد. معماری معاصر ایران در تعامل بین باور سنتی و دیدگاه وارداتی واقع شده، از طرفی این بیهویتی در نما خود را بیشتر نشان میدهد. متأسفانه نما در معماری معاصر تنها به عنوان پوشش نهایی مطرح بوده و نمایشی از هویت نیست. این روزها نیز گرایش سازندگان به این معماری که هیچ هماهنگی با معماری اصیل کشور ما ندارد را میتوان «مدگرایی» دانست.
این هویت را که به آن اشاره کردید میتوان صرفاً با تغییر در ساخت یک ساختمان ایجاد کرد؟
هویت در سیمای شهری از طریق ساخت نما ایجاد نمیشود، بلکه باید مؤلفههایی همچون تاریخ شهر را نیز در نظر داشت تا بتوان روح زمانه را در محیط ایجاد نمود. شاید بتوان مشکل اصلی سیمای شهرهای امروز را این مورد دانست که طراحان و معماران بدون التزام به مقررات و ضوابط و بدون توجه به مباحث زیباییشناسی، منظر شهری و فرهنگ شهرها، نماهایی برای ساختمانها طراحی و یا با الهام از ژورنالهای رنگارنگ وارداتی و با استفاده از مصالح رنگارنگ وارداتی، سیمای شهرهای امروز ایران را تعیین میکنند. البته به این موارد شرایط اقتصادی کشور و نیز شرایط مالی شهرداریها را نیز
باید افزود. بنابراین مشکل اصلی فقط بیتوجهی به سیمای شهری نیست، بلکه بیتوجهی به هویت منظر شهری و همچنین سایر عواملی است که در این مورد دخالت دارند.