“ریشه یابی علل کم آبی در زاینده رود “

با توجه به بحرانهای اخیر ناشی از كم آبی زاینده رود در این نوشتار سعی شده علل مشكلات موجود مورد توجه و بحث قرار گیرد.  

 

 

 

 

به گزارش تاسیسات نیوز، با توجه به بحرانهای اخیر ناشی از كم آبی زاینده رود در این نوشتار سعی شده علل مشكلات موجود مورد توجه و بحث قرار گیرد. امید است مسئولان ذیربط نسبت به برنامه ریزی جدید برای پیشگیری از مشكلاتی كه ممكن است در آینده بسیار شدیدتر از آنچه امروز شاهد آن هستیم، اتفاق بیافتد، اقدام نمایند.

 ۱) مقدمه:

رودخانه زاینده رود به عنوان بزرگترین رودخانه فلات مرکزی ایران در حوزه گاوخونی واقع گردیده است. این رودخانه نقش مهمی در تامین آب شرب، صنعت و کشاورزی مناطق مرکزی ایران دارد. آبدهی این رودخانه دارای تغییرات زیادی بوده بطوریكه در ترسالی ها آبدهی این رودخانه به بیش از ۲۰۰۰ میلیون مترمكعب (۲ میلیارد مترمكعب) در سال می رسد و در خشكسالیها این رقم به حدود ۷۰۰ میلیون مترمكعب كاهش می یابد. متوسط آبدهی این رودخانه در ۲۰ سال اخیر در حدود ۱۳۰۰ میلیون مترمكعب است. عمده منابع آب زاینده رود از كوهستانهای بختیاری در زاگرس مركزی سرچشمه میگیرد و به منظور تقویت آب این رودخانه برخی تونلهای انتقال آب نظیر تونلهای كوهرنگ (۱، ۲ و ۳)، تونل چشمه لنگان و تونل خدنگستان حفر شده و برخی تونلهای دیگر نظیر بهشت آباد و كوگان مطالعه شده است. با توجه به بحرانهای اخیر ناشی از كم آبی زاینده رود در این نوشتار سعی شده علل مشكلات موجود مورد توجه و بحث قرار گیرد. امید است مسئولان ذیربط نسبت به برنامه ریزی جدید برای پیشگیری از مشكلاتی كه ممكن است در آینده بسیار شدیدتر از آنچه امروز شاهد آن هستیم، اتفاق بیافتد، اقدام نمایند.

 

۲) نقش استان چهارمحال و بختیاری در آب زاینده رود

 

استان چهارمحال و بختیاری با دارا بودن ۵/۷ درصد از مساحت حوضه رودخانه زاینده رود (۲۰۴۰ از ۲۶۹۰۰ كیلومترمربع)، نزدیك به ۸۰ درصد منابع آب زاینده رود را تأمین می كند. ولی سهم برداشت آب این استان كمتر از ۱۰ درصد منابع آب رودخانه زاینده رود است. با آنكه سد زاینده رود و تونلهای كوهرنگ در منطقه كوهستانی بالادست واقع است، ولی مدیریت این سد و تونلهای مذكور در اختیار شركت آب منطقه ای اصفهان است و عملا مدیریت آب زاینده رود در بالادست خارج از اختیار استان چهارمحال و بختیاری است. برداشتهای آب در این استان نیز بر مبنای تخصیص آب ارائه شده از سوی وزارت نیرو انجام می شود.

 

برای آنكه تأثیر این برداشتها در مسئله كم آبی زاینده رود مورد ارزیابی قرار گیرد كافیست به آمار ۳۷ ساله اخیر منتشره از سوی وزارت نیرو مراجعه شود كه متوسط دبی رودخانه زاینده رود در محل سد تنظیمی زاینده رود (كه در مقطع ورودی رودخانه به استان چهارمحال و بختیاری واقع است) برابر ۴۶ مترمكعب بر ثانیه بدست می آید و براساس همین آمار متوسط دبی رودخانه زاینده رود در محل پل زمانخان (كه در حوالی مقطع خروجی رودخانه از استان چهارمحال و بختیاری واقع است) برابر ۴۶.۴ مترمكعب بر ثانیه بدست می آید كه تفاوت معنی داری بین این دو مقدار وجود ندارد. این نشان می دهد آب مصرفی در محدوده استان چهارمحال و بختیاری عمدتأ از طریق زایشهای مسیر رودخانه تأمین می شود و برداشت آب در استان چهارمحال و بختیاری كه خود منشأ اصلی تولید آب زاینده رود است، نمی تواند علت خشكی زاینده رود در سالهای اخیر باشد. در آینده نیز طرح انتقال آب از بازفت به زاینده رود توسط شركت آب منطفه ای چهارمحال و بختیاری اجرا خواهد شد تا تخصیص های آب داده شده به این استان از محل انتقال آب از بازفت تأمین شود و بارگذاری دیگری بر زاینده رود تحمیل نشود.

 

۳) مسئله تغییر اقلیم

 

چون منشأ اصلی آب رودخانه ها بارندگی است لذا هرگونه تغییر در بارندگی منطقه می تواند تأثیر مستقیم بر آب رودخانه داشته باشد. در سالهای اخیر مسئله تغییر اقلیم به واسطه گرمایش عمومی جو كره زمین یكی از مباحث مهم در سطح دنیا است. نتایج مطالعات و مدلسازی های اقلیمی نشان داده كه اثرات تغییر اقلیم در ایران از یك سو افزایش شدت خشكسالی است و از سوی دیگر افزایش تداوم آن می باشد. از سوی دیگر گرم شدن هوا باعث می شود در مناطق كوهستانی نوع بارش از برف به باران تبدیل شود و این امر هم در رژیم آورد رودخانه ها نقش منفی ایفا می كند. آخرین نتایج منتشره نشان از آن دارد كه تغییر اقلیم در ایران از جبهه جنوب غربی ایران شروع شده و به مرور به سمت شمال شرقی تسری می یابد. آمار و اطلاعات سالهای اخیر در زاگرس مركزی كه سرمنشأ اصلی رودخانه زاینده رود است متأسفانه نشان داده كه میزان بارش برف كاهش بیش از ۶۰ درصدی را به دنبال داشته و همچنین میزان آبدهی این منطقه در ۱۵ سال اخیر نسبت به دوره قبل از آن یك كاهش حدود ۳۰ درصدی را نشان می دهد كه رقم قابل توجهی می باشد. لذا می توان گفت یكی از دلایل كم آبی زاینده رود اثرات تغییر اقلیم است كه در این زمینه نمی توان كار زیادی را انجام داد و تنها باید با این موضوع كنار آمد و سبك زندگی و نحوه استفاده از آب در حوضه زاینده رود متناسب با شرایط جدید تغییر داده شود.

 

۴) تأثیر نحوه مدیریت آب در سد زاینده رود

 

سد زاینده رود یكی از مهمترین اجزای سیستم منابع آب حوضه زاینده رود است كه نقش مهم و تعیین كننده ای در مدیریت آب این حوضه دارد و مدیریت آن در اختیار شركت آب منطقه ای استان اصفهان می باشد. اگر این سد هشیارانه و درست بهره برداری شود می توان مسائل مربوط به بحران آب را تخفیف داد و اگر نادرست بهره برداری شود، خود منشأ گرفتاریهای زیادی خواهد بود. ارزیابی نحوه مدیریت و بهره برداری از این سد در سالهای اخیر نشان از یك به هم ریختگی و بی نظمی هائی در كنترل آب مخزن سد دارد. بررسی روند بهره برداری از مخزن سد زاینده رود در ۱۳ سال اخیر نشان می دهد در سالهای گذشته وقتی در مهرماه (به عنوان ماه شروع سال آبی) ذخیره در مخزن كم بوده، رهاسازی از مخزن در فصول پائیز و زمستان كنترل شده تا این امكان بوجود آید تا مخزن برای تابستان سال بعد آبگیری شود. ولی در سالهای اخیر این تعادل به هم خورده و بطور مثال در مهرماه سال ۱۳۹۰ كه حدود ۷۰ درصد مخزن خالی بوده، رهاسازی آب در فصول پائیز و زمستان این سال به بیش از ۴۷۰ میلیون مترمكعب رسیده كه در ۱۳ سال اخیر یك ركورد بوده است. این امر باعث شد در ابتدای سال ۱۳۹۱ ذخیره مخزن به حدود ۲۰۰ میلیون مترمكعب كاهش یابد كه حتی از مقدار ذخیر در مهرماه ۹۰ نیز به میزان ۱۰۰ میلیون متر مكعب كمتر بود. این امر منشأ بحرانهای متعدد در سال ۱۳۹۱ شد كه از جمله آن اقدام كشاورزان شرق اصفهان در قطع خط انتقال آب به یزد بود. چه بسا اگر در روند رهاسازی آب در مخزن مطابق سالهای قبل عمل می شد، در سال ۱۳۹۱ ذخیره مطمئن آب در مخزن زاینده رود وجود می داشت و مسائل اخیر را بهتر می شد مدیریت نمود.

 

۵) اثر منفی طرحهای انتقال آب بین حوضه ای

 

شاید در دید عمومی اینگونه استنباط شود كه طرحهای انتقال آب بین حوضه ای در افزایش آب رودخانه زاینده رود مؤثر بوده اند ولی واقعیت اینست كه آمار ثبت شده در دوره بهره برداری از این طرحها نشان می دهد، نه تنها وجود آنها برای حوضه مفید نبوده بلكه اثر منفی در حیات رودخانه زاینده رود داشته اند. علت این امر به فرضیات دست بالا در میزان آب قابل انتقال و همچنین به اثرات تغییر اقلیم بر می گردد. در واقع در زمان مطالعه و اجرای طرح انتقال آب، بدلیل نیازهای آبی زیادی كه در حوضه مقصد وجود دارد، متولیان طرح برای توجیه طرح و جلب حمایتهای دولتی و غیردولتی در اجرای طرح، تمایل پیدا می كنند از فرضیات بالا در برآورد میزان آب قابل انتقال استفاده كنند و در این ارتباط متوسط آبدهی رودخانه مبدأ را ملاك عمل قرار می دهند. ولی در زمان خشكسالی آبدهی رودخانه مورد نظر به كمتر از نصف تقلیل می یابد (بطور نمونه آورد تونل اول كوهرنگ در خشكسالی ۸۰-۱۳۷۹ در حدود ۱۰۰ میلیون متر مكعب بود ولی ظرفیت طرح ۳۰۰ میلیون مترمكعب در نظر گرفته شده است).

 

این در حالیست كه برنامه ریزی مصرف برمبنای ظرفیت طرح صورت می گیرد. چه بسا اگر اصلأ هیچ طرح انتقال آبی تعریف و اجرا نمی گردید، آب واقعی موجود در حوضه مقصد ملاك برنامه ریزی توسعه در نظر گرفته می شد و از اتخاذ سیاستهای انبساطی در توسعه پرهیز می شد و بارگذاری بیش از حد بر منابع آب حوضه زاینده رود انجام نمی شد. ولی امروز این بارگذاری در حوضه زاینده رود انجام شده و تونلهای انتقال آب موجود نمی تواند به اندازه ظرفیت تعیین شده آب را انتقال دهند. در این ارتباط اثرات تغییر اقلیم نیز مزید بر علت شده و باعث شده حتی میانگین اورد رودخانه دچار كاهش شود. تحلیل آمار موجود تونلهای اول و دوم كوهرنگ نشان می دهد آورد این تونلها در ۱۵ سال اخیر نسبت به دوره قبل از آن در حدود ۳۵ درصد كاهش یافته است.

 

البته شواهد محلی در مورد كاهش چشمگیر بارشهای برف در ۶ سال اخیر در منطقه كوهرنگ مؤید این موضوع است. متأسفانه امروز شاهد آن هستیم كه همان رویه گذشته در مورد طرحهای آتی انتقال آب مثل طرح بهشت آباد تكرار می شود كه امید است این واقعه درسی باشد تا در برآورد آب قابل انتقال اینگونه طرحها صرفا به آمار دبی گذشته اكتفا نكرد و تصمیمات واقع بینانه اتخاذ نمود. چراكه ظرفیت طرح معادل ۵۸۰ میلیون مترمكعب در سال در نظر گرفته شده ولی مقدار واقعی آب موجود برای انتقال ۳۰۰ میلیون مترمكعب در سال است و این اضافه برآورد در آینده تنها از حق آبه های كشاورزان اصفهان و سهم محیط زیست رودخانه قابل تامین خواهد بود.

 

۶) تأثیر بهره برداری بیش از حد از منابع آب زیرزمینی

 

بخش قابل توجهی از فعالیتهای كشاورزی مورد اشاره در بند قبل، از محل منابع آب زیرزمینی انجام می شود و این امر موجب افت بیش از حد آب زیرزمینی و بیلان منفی آن شده است. در حال حاضر در حدود ۲۵ هزار حلقه چاه در حوضه آبریز زاینده رود وجود دارد كه در حدود ۲۵۰۰ میلیون مترمكعب آب مورد بخشهای مختلف مصرف را تأمین می كنند. باید توجه كرد كه بین منابع آب زیرزمینی و رودخانه زاینده رود یك ارتباط دو سویه وجود دارد. در گذشته كه منابع آب زیرزمینی دچار بیلان منفی نشده بودند، از حاشیه رودخانه زاینده رود آب زیرزمینی زایش می كرد و این امر باعث تغذیه رودخانه زاینده رود می شد (نام رودخانه زاینده رود نیز بر گرفته از همین ویژگی است).

 

در سالهای اخیر كه متأسفانه سطح آب زیرزمینی دشتهای همجوار رودخانه زاینده رود دچار افت شده، رودخانه زاینده رود تغذیه كننده سفره های آب زیرزمینی مسیر می باشد. لذا در سالهای پرآبی كه منابع آب زاینده رود افزایش می یابد، بخش قابل توجهی از این منابع آب صرف تغذیه آب زیرزمینی خواهد شد و باز هم رودخانه پائین دست زاینده رود در خطر كم آبی قرار خواهد گرفت. لذا مدیریت آب رودخانه زاینده رود بدون مدیریت آبهای زیرزمینی ممكن نخواهد بود و چون سطح آب زیرزمینی دشتهای همجوار رودخانه زاینده رود بیش از حد افت كرده اند لذا رفع این مسئله در كوتاه مدت ممكن نخواهد بود و این به این معنی است كه بحران كم آبی زاینده رود حتی در سالهای نرمال هم ادامه خواهد داشت و مجددأ تأكید می گردد كه در اولین فرصت باید در مورد تغییر الگوی كشت كشاورزی استان اصفهان هم اراضی كه از رودخانه زاینده رود مشروب می شوند و هم اراضی كه از آبهای زیرزمینی تأمین آب میشود، می باید فكری اندیشیده شود.

 

۷) روند رو به رشد توسعه صنایع در استان اصفهان

 

بطوركلی توسعه در هر منطقه می باید براساس طرح آمایش سرزمین انجام شود و در این طرح به محدودیتها و مزیتهای نطبیعی مناطق توجه ویژه میشود. متأسفانه توسعه در استان اصفهان همانند بسیاری مناطق دیگر كشور بر پایه یك طرح مصوب آمایش سرزمین انجام نشده است. با آنكه اصفهان در یك منطقه خشك و نیمه خشك واقع است ولی نوع صنایع ایجاد شده در این استان عمدتأ از نوع صنایع آب بر (مثل فولاد، پتروشیمی و نظایر آن) بوده است. این حركت توسعه ای به زمانی برمی گردد كه ذوب آهن كه قرار بود در مناطق جنوبی كشور برپا شود به اصفهان منتقل شد كه نقش مهمی در اشتغالزائی و درآمد داشت و این امر به الگوی اصلی توسعه در اصفهان تبدیل شد. هم اینك در استان اصفهان در حدود ۱۸۸ میلیون مترمكعب آب در صنایع استفاده می شود كه براساس گزارش منابع و مصارف زاینده رود (تهیه شده توسط شركت آب منطقه ای اصفهان در سال ۱۳۸۸) برنامه ریزی شده این رقم در افق ۱۴۱۰ به ۴۷۱ میلیون مترمكعب در سال افزایش یابد. براساس این برنامه سهم صنایع فلز و آهن و شیمیائی و نفت ۲۵۸ میلیون مترمكعب می باشد كه بالاترین پتانسیل آلایندگی را هم به دنبال خواهد داشت. با وجودی كه میزان منابع آب زاینده رود در خشكسالیها به ۷۰۰ میلیون مترمكعب در سال كاهش می یابد، این توسعه صنعت می تواند در تشدید خشكی زاینده رود نقش تعیین كننده ای داشته باشد. لذا مناسب است در برنامه ریزی های آینده توسعه صنعت توریسم به عنوان محور اصلی توسعه در نظر گرفته شود و بیش از این اجازه نداد كه صنایع آب بر و آلاینده ای مثل فولاد و پتروشیمی در استان اصفهان گسترش یابد.

۸) مصرف آب شرب بیش از حد استاندارد

 

افزایش مصرف آب شرب در استان اصفهان به دو موضوع بر می گردد. اول رشد جمعیت بواسطه مهاجر پذیر بودن این استان و دوم سرانه مصرف آب بیش از حد استاندارد. ایجاد شهركهای مسكونی متعدد و اتخاذ سیاستهای انبساطی توسعه (قیمت پائین واحدهای مسكونی در این شهركها و سهم بالای اشتغال در بخش ساختمان و خدمات) باعث شده سیل جمعیت از استانهائی مثل خوزستان، چهارمحال و بختیاری، كهگیلویه و بویراحمد، لرستان و حتی استان فارس به سمت اصفهان روانه شود كه این امر بجز مسائل و مشكلات فرهنگی و اجتماعی باعث افزایش مصرف آب شرب در این استان می شود. لذا در برنامه های توسعه این شهركها و فازهای مختلفی كه در نظر گرفته میشود، باید تجدید نظر شود و در ظرفیت جمعیت این شهركها محدودیت اعمال شود. موضوع دوم سرانه بالای مصرف آب شرب در استان اصفهان است كه معادل ۳۱۰ لیتر بر شبانه روز می باشد و این رقم می باید به حدود ۲۰۰ لیتر بر شبانه روز كاهش یابد. در این صورت با منابع آب شرب موجود می توان برای بیش از ۲ میلیون نفر آب تأمین نمود ولی نشانه ای از اصلاح الگوی مصرف آب شرب در این استان مشاهده نمی شود.

 

۹) الگوی كشت پرمصرف در بخش كشاورزی

 در الگوی كشت كشاورزی استان اصفهان محصولات پرمصرفی همچون برنج، ذرت، علوفه و سیب زمینی دیده می شود. با توجه به اینكه با گذشت زمان منابع آب زاینده رود بواسطه تغییر اقلیم رو به كاهش است، می باید به موازات توسعه صنایع و جمعیت، سهم محصولات پرمصرف و سطح زیركشت كشاورزی كسر شود و این امر باید با برنامه ریزی صورت بپذیرد. چون این موضوع مدیریت نشده و كشاورزان غرب اصفهان، محصولات پرمصرف را از الگوی كشت خود حذف نكرده اند، لذا آب به كشاورزان شرق اصفهان نرسیده و این امر كه بدور از عدالت نیز می باشد، سر چشمه بحرانهای اجتماعی شده است. وقتی بحران آب به این حد می رسد باید پا را فراتر از این گذاشت كه كشاورزی را به روشهای معمول انجام داد و در این زمینه باید از روشهائی كه ضمن حفظ سطح تولید، مصرف آب را تا چند برابر پائین می آورد استفاده نمود. یكی از این راهكارها، توسعه كشتهای گلخانه ای است كه میزان مصرف آب را به ازای یك تولید مشخص نسبت به روشهای معمولی كشت بین ۵ تا ۱۰ برابر كاهش می دهد. متأسفانه این راهكار در حد كافی در استان اصفهان استفاده نشده و لازم است با برنامه های آموزشی و حمایتهای مالی زمینه تغییر الگوی كشاورزی از كشتهای سنتی به كشتهای گلخانه ای را فراهم آورد.

۱۰) راندمان پائین مصرف آب در بخش كشاورزی

 

راندمان آبیاری در استان اصفهان كمتر از ۵۰ درصد بوده و مقدار آن بین ۳۰ تا ۴۰ درصد گزارش می شود. امروزه افزایش راندمان آبیاری در بخش كشاورزی از طریق اجرای روشهای نوین آبیاری جزو سیاستهای اولویت دار كشور در بخش آب است. اگرچه این اقدام در استان اصفهان در حال انجام است ولی لازم است این كار با سرعت بیشتر انجام شود. شاید صرف بودجه های كلان در زمینه تونلهای انتقال آب در استان اصفهان بر سرمایه گذاری در اقدامات مدیریت مصرف آب سایه انداخته است. بنابراین عدم بهبود راندمان آبیاری در بخش كشاورزی به عنوان بزرگترین مصرف كننده آب، به عنوان یكی از دیگر علل مهم در بحران كم آبی زاینده رود مطرح است.

 

۱۱) استفاده بیش از حد از چمن برای فضای سبز اصفهان

 اگرچه از نظر وسعت، سرانه فضای سبز اصفهان در حد استاندارد است ولی این فضای سبز عمدتأ با چمن توسعه یافته است كه یكی از پرمصرفترین محصولات است. در حال حاضر تنها در شهر اصفهان در حدود ۴۵۰۰ هكتار فضای سبز عمدتأ تحت كشت چمن وجود دارد كه متناسب با شرایط كم آبی این استان نیست. در مناطق كم آب در سطح دنیا از الگوهای متنوعی برای فضای سبز استفاده می شود كه لازم است شهرداری اصفهان به این الگوها توجه خاص داشته باشد.

 

۱۲) جمع بندی

 می توان به عنوان جمع بندی موضوع این نكته مهم را بیان كرد كه سر منشأ اصلی بحرانهای كم آبی حوضه زاینده رود ریشه در نحوه برنامه ریزی و مدیریت آب در گذشته و حال دارد. با توجه به اثرات تغییر اقلیم و توسعه نامتوازن اتفاق افتاده در حوضه زاینده رود، باید این واقعیت را پذیرفت كه با وجود سرانه بالای مصرف آب، توسعه صنایع پر مصرف، گسترش شهرنشینی و راندمان و بهره ورزی پائین مصرف آب دیگر نمی توان حیات زاینده رود و احقاق حقوق حق آبه بران را انتظار داشت. حل مشكل هم در كوتاه مدت ممكن نخواهد بود. تنها با برنامه ریزی مبتنی با سازگاری با كم آبی و اجرای صحیح برنامه ها با جلب مشاركت مردم می توان امیدوار بود در میان مدت وضعیت رودخانه زاینده رود را به یك وضعیت قابل قبول تغییر داد. از جمله موارد مهمی كه باید در این برنامه ریزیها مد نظر قرار داد می توان به موارد زیر اشاره كرد:

 

1- استفاده از رویكرد سازگاری با كم آبی در مدیریت آب زاینده رود با توجه به اثرات تغییر اقلیم در آورد طبیعی رودخانه.

2- متوقف یا محدود شدن فازهای توسعه شهركهای مسكونی در استان اصفهان و اتخاذ سیاستهای كاهش مهاجرت به این استان.

3- عدم توسعه صنایع آب بر و تمركز بر توسعه گردشگری به عنوان محور توسعه استان اصفهان.

4- تغییر الگوی كشت با اتخاذ سیاستهای تشویقی و بازدارنده و توسعه كشتهای گلخانه ای.

5- واقع بینی در مورد اثر تونلهای انتقال آب و سوق دادن بودجه های هنگفت حفر تونلهای انتقال آب در راستای انجام اقدامات مدیریت مصرف و بهبود الگوی مصرف آب در بخشهای كشاورزی و شرب.

6- كاهش برداشت از منابع آب زیرزمینی و تقویت آن به عنوان یك منبع زایشی برای حیات رودخانه زاینده رود.

7- ترویج فرهنگ صرفه جوئی در آب بویژه در شهرداری ها برای كاهش چمنكاری در فضای سبز و جایگزینی آن با روشهای جدید زیباسازی فضای سبز كه نیاز به آب كمتری دارند.

8- اگر امروز برنامه ریزی برای انجام اقدامات فوق و سایر موارد مورد لزوم انجام نشود، بحرانهای اجتماعی در آینده بیش از آنچه امروز شاهد آن هستیم تكرار خواهد شد و آنروز برای انجام هر كاری دیر خواهد بود.

 به امید فردای بهتر برای ایران عزیزمان

مولف: دکتر صمدی بروجنی عضو هیأت علمی دانشگاه شهركرد

 

پایان پیام/.

 

 

 

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

;