انواع تقاضا در بازارهای فلزی

به گزارش تاسیسات نیوز، محمد‌حسين بابالو: تقاضا يعني قابليت و نياز به خريد  هر چه افزايش يابد، پتانسيلي براي افزايش قيمت‌ها است. در علوم مختلف تقاضا انواع مختلفي دارد. به عنوان مثال در مفاهيم مربوط به بازاريابي انواع مختلفي از تقاضا طبقه‌بندي مي‌شود از جمله: تقاضاي منفي، پنهان، تنزلي، فصلي و … ولي در تحليل بنيادين شرايط اندكي متفاوت است. در چارچوب تحليل بنيادين با محوريت فلزات، تقاضا را به دو صورت كلي فرض مي‌كنيم:

– تقاضاي واقعي كه با هدف خريد صورت مي‌گيرد و ممكن است كه به خريد بينجامد. مهم‌ترين‌ نوع تقاضا، تقاضاي واقعي است كه در تحليل بنيادين مورد بررسي قرار خواهد گرفت.

– تقاضاي غيرواقعي كه تنها در مرحله استعلام قيمت باقي مي‌ماند و هدف از اين نوع تقاضا فقط اخذ قيمت است نه خريد. افزايش استعلام قيمت مي‌تواند داده‌اي باشد كه نشان مي‌دهد تمايل به خريد افزايش يافته است. تجربه نشان داده است كه افزايش استعلام قيمت، خود پتانسيلي ضعيف براي افزايش قيمت‌ها است ولي عمق، وسعت و اهميت كمي دارد و غالبا به آن توجه نمي‌كنيم.

همان‌گونه كه ذكر شد در تحليل بنيادي، تقاضاي واقعي را مورد بررسي و تحليل قرار مي‌دهيم. در هر بازاري بالاخص بازار فلزات و به‌صورت مجزا، سه نوع تقاضاي واقعي وجود دارد كه عبارتند از:

– تقاضاي فيزيكي: تقاضايي كه خريدار كالايي را خريده و در موعد خود تحويل مي‌گيرد. اين قبيل تقاضا از حجم نسبتا ثابت و نوسان محدودي برخوردار بوده ولي تاثير گسترده و موثري دارد. به صورت كلي، تغيير حجم توليدات صنعتي يك كشور را مي‌توان ساده‌ترين داده براي تغيير حجم تقاضاي فيزيكي قلمداد كرد يا براي اقتصادهاي نوظهور با جايگاه قدرتمند سرمايه‌گذاري‌هاي جديد و افزايش حجم توليد فيزيكي (به استثناي خدمات)، شايد بتوان رشد اقتصادي يا رشد توليد ناخالص داخلي را ملاك ساده ديگري به شمار آورد . اين در حالي است كه دورنماي آن در قرابت بالايي با شاخص مديران خريد صنعتي PMI قرار دارد. در ادبيات بازار و با وجود برخي تفاوت‌ها، تقاضاي فيزيكي به تقاضاي موثر هم معروف شده است.

– تقاضاي سفته‌بازي: اين نوع تقاضا كه به تقاضاي تكنيكال نيز معروف است، خريد براي تحويل فيزيكي نيست بلكه به اميد افزايش قيمت و فروش مجدد و كسب سود شكل مي‌گيرد. اين قبيل تقاضا بيشتر در قراردادهاي آتي و به ندرت در قراردادهاي سلف و نقدي ديده شده و افزايش حجم خريد فيزيكي، پتانسيل قدرتمندي براي افزايش قيمت‌ها است. اين حجم تقاضا هيچ محدوديتي ندارد و هر كسي مي‌تواند با هر ميزان دارايي وارد اين بازار شود. نكته مهم در اين نوع تقاضا آن است كه هر شخص حقيقي يا حقوقي با دارايي وسيع و با گذاشتن شکل‌هاي متعدد خريد، مي‌تواند هر بازاري را صعودي كند. اين نوع تقاضا بيشتر در بازار فلزات گرانبها، حامل‌هاي انرژي و مس خودنمايي مي‌كند. اين حجم تقاضا مي‌تواند در بازارهاي فيزيكي نيز خودنمايي كند و در زمان افزايش قيمت با خريد و فروش مي‌توان كسب سود كرد. اجباري نيست كه كالاي معامله شده را به سرعت تحويل بگيريد و مي‌توان از همان انبار كه جنس در آن موجود است اقدام به فروش كرد كه به شرايط معامله باز‌مي‌گردد. در بازار فولاد داخلي اين حجم تقاضا و اين قبيل معاملات بسيار ديده مي‌شود. حجم تقاضاي سفته‌بازي را مي‌توان از حجم معاملات صورت گرفته در مقايسه با دوره زماني مثلا 100 روزه يا بيشتر تشخيص داد. اين نوع تقاضا بسيار خطرناك است زيرا هر بازاري را مي‌تواند به سادگي نوساني كند. فراموش نكنيم كه غالبا در معاملات سفته‌بازي غالب معامله گران متضرر مي‌شوند. يك سفته‌باز ثروتمند مي‌تواند به عنوان خريدار وارد عمل شده و خريد را چنان جذاب نشان دهد كه كل بازار را صعودي كند. سپس اجناس خريداري شده را مجددا فروخته و سود هنگفتي را كسب كند. در بازارهاي داخلي و به‌صورت سنتي اين رفتار را بازي زرگري يا جنگ زرگري مي‌نامند. در بازار سهام ايران نيز چنين رفتاري بسيار ديده شده و باز هم ديده خواهد شد. فعالان كوچكتر و بي‌خبر، هميشه بزرگ‌ترين بازنده‌هاي اين رويكرد هستند بنابراين نبايد هميشه فريب افزايش قيمت‌ها را خورد. فعالان بزرگ‌تر چه حقيقي و چه حقوقي را مي‌توان منبع اين رويكرد معاملاتي دانست.

– تقاضاي سرمايه‌گذاري: اين نوع تقاضا شباهت بسياري با تقاضاي سفته‌بازي داشته ولي تفاوت‌هايي نيز دارد. در اين نوع تقاضا، كالاي خريداري شده به شكل فيزيكي وجود داشته و انبار مي‌شود. پس از نوسانات سال 2008، بسياري از بانك‌ها و شركت‌هاي سرمايه‌گذاري دارايي‌هاي خود را به‌صورت فيزيكي و واقعي در چند بازار ذخيره كردند. مس، نيكل، طلا، سهام و چند بازار مشابه ديگر، تبديل به محمل‌هايي براي سرمايه‌گذاري براي حفظ ارزش دارايي‌ها شدند. اين نوع تقاضا حتي از تقاضاي سفته‌بازي نيز خطرناك‌تر است زيرا به دلايل مختلف مي‌تواند حجم تقاضا را شديدا افزايش دهد يا بالعكس با عرضه گسترده رو‌به‌رو مي‌شويم. به عنوان مثال اگر بانك يا موسسه‌اي بازار سرمايه‌گذاري جذابي را رصد كرد يا يك بانك مركزي به هر دليل نياز به پول داشت (از جمله سرمايه‌گذاري در يك پروژه يا معدن يا خريد يك شركت با قيمتي نازل‌تر از واقعيت و‌…) دارايي خود را به پول نقد تبديل خواهد كرد؛ يعني حجم بزرگي از يك كالا مثلا طلا، مس يا حتي سهام بدون هيچ پشتوانه فكري، اقتصادي يا بنيادين عرضه مي‌شود. اين رخداد براي بازار بسيار خطرناك است و به سادگي مي‌تواند جهت گيري يك بازار را تغيير دهد. استفاده از كالاهاي خريداري شده به عنوان وثيقه براي اخذ وام يا پشتوانه يك قرارداد يا معامله نيز يكي از دلايل تقاضاي سرمايه‌گذاري است زيرا هم از افزايش قيمت فلز به وثيقه گذاشته شده مي‌توان سود برد و هم با اخذ وام، مشكلات مالي خود را حل كرد.

تقاضاي سفته‌بازي با تقاضاي سرمايه‌گذاري مشابهت‌هاي فراواني دارد. گروهي سفته‌بازي را موتور محرك بازار مي‌دانند و گروهي نيز آن را بسيار خطرناك و عاملي براي متضرر شدن فعالان تازه كار و تضعيف كل بازار قلمداد كرده‌اند. بازارهاي كالايي غالبا دل خوشي از اين نوع معاملات ندارند. اين شرايط تا جايي پيش رفت كه بورس فلزات لندن LME با قوانين جديدي خريداران را مجبور به خروج كالاها از انبار كرد كه يكي از مهم‌ترين دلايل كاهش موجودي انبارها در اين بورس اين قانون در كنار افزايش برخي هزينه‌ها بود. سفته‌بازي در يك بازه زماني مي‌تواند به عنوان تسهيل‌كننده نوسان بازار عمل كرده و اصطلاحا نوسان‌ها و معاملات را روغن كاري كند. اين به ‌آن معني است كه اگر قرار است به دلايل مختلف قيمت‌ها صعودي شوند سفته‌بازي مي‌تواند اين روند را تسهيل و تسريع کند. به عنوان مثال يك داده اقتصادي مثلا رشد اقتصادي يك كشور همچون چين براي 3 ماه آينده توسط يك موسسه تحقيقاتي صعودي تخمين زده مي‌شود كه به معني افزايش تقاضاي فيزيكي در اين روزها است. فعالان بازار گمان مي‌كنند كه در روزهاي آينده تقاضاي فيزيكي مثلا براي مس يا سنگ‌آهن باز هم افزايش مي‌يابد پس به خريد سفته‌بازي روي مي‌آورند تا در زمان مطلوب و با قيمت بيشتر اين كالا را بفروشند. بنابراين سفته‌بازها از هم‌اكنون آن بازار را صعودي مي‌كنند.

همان‌گونه كه ذكر شد مهم‌ترين نوع تقاضا، تقاضاي فيزيكي است، سپس تقاضاي سفته‌بازي و نهايتا تقاضاي سرمايه‌گذاري اما تقاضاي فيزيكي را موثرترين و مهم‌ترين نوع تقاضا مي‌دانيم كه ساير انواع تقاضا بر پايه آن شكل مي‌گيرد. اگر اين مطلب در سال‌هاي گذشته نگارش مي‌شد، قطعا در بازار فلزات، تقاضا (يا همان تقاضاي موثر) را تقاضاي فيزيكي مي‌دانستيم ولي هم‌اكنون تقاضا را مجموع همه انواع تقاضا قلمداد كرده و حجم آن را مجموعي از 3 نوع تقاضاي ذكر شده مي‌ناميم. شايد تقاضاي آتي يا تقاضاي سفته‌بازي تاثيري بر تقاضاي فيزيكي به‌صورت ملموس نداشته باشد ولي قطعا بر قيمت نهايي موثر خواهد بود. داده‌هاي بسياري بر حجم تقاضا، موثر است كه برخي از آنها به اختصار ذكر مي‌شود.

برخي از مهم‌ترين داده‌هاي موثر بر حجم تقاضا:

– نوسان موجودي انبارها و دورنماي عرضه و تقاضاي آنها

– رشد اقتصادي و رشد توليد ناخالص داخلي (فصلي و سالانه) و دورنماي آن

– شاخص خريد صنعتي مديران PMI

– حجم توليدات صنعتي

– حجم سفارش‌های صنعتي و سفارش خريد خودرو

– ضريب اعتماد تجاري Business Confidence

– ضريب اعتماد مصرف كنندگان Consumer Confidence و نرخ بيكاري و حجم خرده فروشي

– حجم واردات، صادرات و تراز تجارت خارجي

 Balance of Trade

– تراز حساب‌هاي جاري Current Account

– بازار مسكن و دورنماي آن

– بازار خودرو و دورنماي آن

– نوسان قيمت سهام توليدكنندگان يك كالا به عنوان فاكتوري براي پيش‌بيني قيمت‌ها در آينده.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

;