آقای تمیز – ۲

به گزارش تاسیسات نیوز، قسمت دوم مصاحبه با مهندس احمدرضا قوامی را میخوانید:



بعد از انقلاب چه‌کاری انجام می‌دادید؟


تا حدود دو سال بعد از انقلاب عملاً کاری انجام نمی‌دادم. حدود۲سال در نزدیکی کرج پیگیر انجام خاصی بودم، در آنجا( ده سعادتیه گرمدره) یک باغچه داریم و برنامه‌ام این بود که در آن گوجه‌فرنگی درختی ( نوع ویرجینیا) کشت و تولید کنم و روی آن برنامه کار می‌کردم.





حدود آبان سال۱۳۵۹ شرکتی به نام شرکت نقش شهرتاسیس شده بود. توسط چند تن از دوستان و همکلاسی‌های من ازجمله دکتر ابطحی،دکتر گلابیان، مهندس ارفع زاده و مهندس سلیمی.




آن‌ها عامل تأسیساتی نداشتند و با من به‌عنوان مسئول تأسیساتی آن شرکت قرارداد بستند. می‌خواهم یک داستان برایتان تعریف کنم. بعد از انقلاب ، این شرکت در آبان سال ۱۳۵۹ کار خود را آغاز کرد.





وظیفه اساسی آن مشاوره کامل در محاسبات، طراحی و نظارت بر اجرای معماری، سازه و تأسیسات مکانیکی و الکتریکی پروژه سرم‌سازی دارو پخش بود.



در آن زمان سرم هایی که از خارج وارد می‌شدند بعضاً کپک داشته و یا کهنه بودند و حتماً باید معدوم می‌شدند.



حالا جنگ هم آغازشده بود و با توجه به نیاز شدید کشور به سرم، ما مجبور بودیم که به‌سرعت یک سرم‌سازی را بسازیم. این چقدر اجبار خوبی بود و باعث شد راهی که ما در آن پا گذاشتیم منجر به خیر شود. حالا در ایران ۸ یا ۹ سرم‌سازی تأسیس‌شده و تولید می‌کنند دو کارخانه سرم‌سازی در تهران و یک کارخانه سرم‌سازی در مشهد، ازجمله کارهای ما بوده است. اولین پروژه شرکت نقش شهر سرم‌سازی دارو پخش بود.کشوری که تا آن زمان درباره ساخت سرم و طراحی و احداث کلین روم چیزی نمی‌دانست و اتریشی‌ها و فرانسوی‌ها این کارها را انجام می‌دادند. این بود که در مساحتی حدود۹۰۰۰ مترمربع زیربنا کار را شرکت نقش شهر شروع کرد.




بدین شکل بود که شما وارد مقوله کلین روم شدید؟



واکسن‌ها که برای پیشگیری می‌باشند از سال‌ها قبل در کشور تولید می‌شدند. اما سرم ها که برای معالجات استفاده می‌شدند. خیر. آقای دکتر مرتضی نیلفروشان از طرف شرکت دارو پخش برای تولید سرمهای تزریقی داخل وریدی با کمپانی sbs اتریش قرارداد بستند و تمام‌کارهای مشاوره‌ای را به نقش شهر ارجاع داد.



درواقع ما اینجا دستگاه‌ها را داشتیم. آیا طراحی‌های کلین روم نیز انجام‌شده بود؟



خیر آن‌ها یک اسکیس های تک‌خطی کشیده بودند، چیزی مثل فاز یک.البته این‌ها خیلی به ما کمک کردند. برای اولین بار در عمر کاری‌ام با مقوله کارهای میکروبی، بیوسل و مایکرو سل آشنا شده بودم و در این زمینه‌ها خیلی با اتریشی‌ها صحبت می‌کردم. درواقع آن‌ها هم اطلاعات مفیدی را در اختیار من می‌گذاشتند برخلاف انگلیسی‌ها و فرانسوی‌ها که دردادن اطلاعات خیلی بخیل بوده و هستند.



به‌جز اطلاعاتی که از اتریشی‌ها می‌گرفتید ، مرجع خودتان برای طراحی چه بود؟



یکسری اطلاعات را اتریشی‌ها می‌دادند و بقیه را من بامطالعه به دست آوردم. من اشری را بارها مطالعه می‌کردم چون در آن زمان منابع معتبر دیگری در دسترسمان نبود.




برای طراحی استودیوهای صدا و بحث آکوستیک از چه مرجعی استفاده می‌کردید؟

 

در آنجا فقط جناب دکتر لیاقتی بود که عمر خود را وقف مقوله آکوستیک کرده بود. یک مقدار از ایشان کمک می‌گرفتیم و بقیه را هم از طریق مطالعه به دست آوردم. بر این باورم که مطالعه، یک‌پایه مهم رشد و ارتقا و حتی دگرگونی زندگانی است.



شما درواقع چند اتاق تمیز را طراحی ‌کردید.


من غالباً روی سه نوع از پروژه‌ها کار می‌کردم و به آن‌ها علاقه داشتم. یکی مقوله تأسیسات استودیوها که بحث آکوستیک آن‌ها برایم جالب بوده و هست. دوم دارویی‌ها و سوم، مجموعه‌هایی که باید تونل بندی شده و موتورخانه مرکزی داشته باشند. من به دنبال پروژه‌هایی نظیر مجموعه مسکونی نبوده و اصرار داشتم که کاری انجام دهم که نفعش به عموم برسد و این روند را همیشه ادامه داده‌ام و خواهم داد.



تمام طراحی‌ها را در نقش شهر ادامه دادید؟


بله. در سال۶۱ که جنگ هم آغازشده بود و من در آن زمان کارمند قراردادی مشاور نقش شهربودم. بسیاری از همکاران من به دلیل جنگ و شرایط اجتماعی آن زمان ایران تصمیم گرفتند که به خارج از کشور مهاجرت کنند ، همه سهام‌داران شرکت رفتند و من تنها شدم. حالا باید تنهایی همه کارها را انجام می‌دادم. شروع کردم و در قالب مشاور معمار ، سازه ، تأسیسات و مدیریت این پروژه مهم را به سرانجام رساندیم.



شما همچنان ساخت شرکت‌های دارویی را ادامه دادید؟


بله چون دوستان شرکت، دیگر برنگشتند و من هم به خاطر شرایط حساس آن روزهای کشور باید هر طور که می‌شد این شرکت را مجهز کرده و تداوم می‌بخشیدیم.




به همین دلیل استخدام همکاران معماری و سازه‌ای را شروع کردیم. با کمک دکتر نیلفروشان تشکیلات مفصلی را ایجاد و اداره ‌کردیم. این اولین بار بود که من یک اتاق تمیز را باید طراحی می‌کردم.




باید تصمیم می‌گرفتیم که دیوارهایش چگونه باشد، کف آن چگونه باشد، شاید جزو معدود پروژه‌هایی باشد که کف و دیوارهای آن از PVC یکپارچه روکش شده باشد.




چسباندن و جوشکاری آن اصلاً یک کار حساس و ماهرانه بود. سالن‌های۲۰۰ و ۸۰۰مترمربعی یا ۵۰۰ متری که برای تمام دیوارها و کف آن‌ها از ورق‌های پلی‌اتیلن. سفارش دادیم و اندازه‌هایی که مدنظرمان بود برایمان تولید کردند. البته آن‌هم در شرایط جنگ که باید برای غالب موارد از وزارت کشور اجازه گرفته می‌شد. به‌هرحال در سال ۶۴ یا ۶۵ این پروژه با موفقیت به اتمام رسید.

 

 

چرا در بحبوحه سال‌های جنگ که همکاران شمارا تنها گذاشتند در ایران ماندید؟


من اصلاً دوست نداشتم که در خارج زندگی کنم. اینجا احساس می‌کردم و می‌کنم که وجود دارم. کسی هستم و وجودم برای دیگران مفید است. دوستان زیادی دارم ولی آنجا چه؟



شما یک‌بار به من گفتید که سقف یکی از اتاق تمیزهایی را که ساختید کلاً از فولاد بوده است. ولی در بقیه این کار را نکردید. مقداری توضیح می‌دهید؟


بله همین دارو پخش بوده است که سقفش کلاً از فولاد اجرا شد. شاید تکنولوژی در آن زمان به گزینه دیگری نرسیده بود. از ترس ورود ذرات گردوغبار می‌خواستیم که سقف کاملاً ضد نفوذ باشد. بعدازآن سیستم‌های جدید بتنی آمد که روکش داشته و ما تمام‌کارهای بعدی را که نزدیک به ۱۶ کارخانه دارویی بود از سیستم بتن ۱۰ سانتی‌متری روکش‌دار که قبلاً باید بازشوهای زیاد و متفاوتی در آن تعبیه می‌شد استفاده کردیم. کار دقیق و سختی بود ولی ما آن را برای پروژه‌های دارویی انجام دادیم.



در این سال‌هایی که کار می‌کردید چند شرکت به‌موازات شما کار تأسیسات را انجام می‌دادند چه نظری درباره این شرکت‌های همکار دارید.



شرکت کوآنتا که بعد از انقلاب به مرتس-کوآنتا تغییر نام داد و الآن فقط در رشته آب و فاضلاب کار می‌کند. شرکت خانه‌سازی هم که یک شرکت دولتی بود. چندین شرکت خصوصی هم بودند که اکثراً تعطیل‌شده‌اند و این عمدتاً حاصل عملکردهای مهندسین معمار بوده و من هیچ‌وقت آن‌ها را نمی‌بخشم .





چون با عملکردشان جلوی رشد بخش تأسیسات را گرفتند . وقتی‌که ۵۰ درصد پول کسی را ندهید توان مالی او را ۵۰ درصد پایین آورده‌اید. دستمزدی که همکاران می‌گرفتند فقط می‌توانستند حقوق پرسنل را پرداخت کنند و زندگی خود را بچرخانند لذا این شرکت‌های خصوصی، دیگر توان مطالعه و تحقیق و سفر و پژوهش را نداشتند چون ازلحاظ مالی در مضیقه قرارگرفته بودند. دولت هم از این شرکت‌ها پشتیبانی نمی‌کرد.





چون می‌گفت که می‌خواهم فقط با یک شرکت طرف قرارداد باشم. من شخصاً تلاش خیلی زیادی در حل این مشکل حرفه‌ای انجام دادم ولی با مخالفت و عناد مهندسان معمار زیاده‌خواه، صدماتی دیدم و تهمت‌ها به من زدند. صحبت من این بود که حق‌وحقوق قانونی بخش تأسیسات را کامل بدهید که بتوانند رشد کنند. آیا این درخواست زیادی بود؟

 

 

یک ساختمان شبیه یک کالبد می‌باشد و مجموعه‌ای است از خاک و بتن و سیمان و سلیقه‌ها و زیبایی‌ها. حالا این ساختمان چقدر باید روی سلامت انسان تأثیرگذار باشد. این دوستان معمار نخواستند بفهمند و هنوز هم برخی از آن‌ها نمی‌خواهند یا نمی‌توانند درک کنند که ساختمان فقط معماری و طراحی نما نیست. شاید این بزرگواران چندان تقصیر هم ندارند، چون این جریان فکری و برداشت نادرست از ۵-۶ دهه قبل بر اساس آئین‌نامه‌ای که نوشته شد وجود داشته و جاافتاده است زیرا در آن برهه زمانی که احتمالاً جایگاهی برای تأسیسات وجود نداشت و لذا آن‌ها هم گفتند ساختمان یعنی فقط معماری! و شاید عمدی هم در این کار نداشته‌اند (انشالله!!)


ادامه دارد…







انتهای خبر

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

;