عدم توجه شرکتهای نفتی به انرژی های تجدیدپذیر
به گزارش تاسیسات نیوز، یک کارشناس انرژی، که ۴۵ سال مشاور شرکت نفتی شل و یکی از مدیران ارشد موسسه Rocky Mountain است معتقد است شرکتهای فعال در زمینه انرژیهای فسیلی چندان توجهی به انرژیهای تجدیدپذیر نداشتهاند.
آموری لووینس میگوید «شرکتها فعال در زمینه سوخت فسیلی مهارتها و تجربیات کافی برای وارد شدن به تجارت جدید انرژیهای تجدیدپذیر را دارند. اینها شرکتهایی هستند با مهارتهایی زیاد و منحصربهفرد».
به اعتقاد این کارشناس انرژی، شرکتهای فعال در زمینه سوخت فسیلی آنقدر که باید در این کار سرعت به خرج ندادند و اگر بخواهند به همین نحو به کار خود ادامه دهند، به زودی از گردونه رقابتها حذف خواهند شد.
او از Shell، Statoil، و توتال نام میبرد که در این تنوع بخشی به تولید انرژی از دیگران پیش افتادهاند اما اعتقاد دارد بیشتر از این هم میتوانستند کار کنند.
لووینس پنج دلیل ارائه میکند که این شرکتها براساس این دلایل باید به سرعت به تنوع بخشی تولید انرژی خود اقدام کنند و تبدیل به بخشی از انقلاب تجدیدپذیرها شوند.
۱- مدل تجاری این شرکتها معکوس است
شرکتهای فعال در زمینه سوختهای فسیلی به شدت بر فروش یک محصول به جای ارایه خدمات متمرکز هستند. اگر آنها به این نتیجه برسند که مصرف کننده به حد کافی در خصوص مصرف بهینه انرژی آگاهی دارد، درآمدشان کاهش یافت.
درحالی که اگر این شرکتها اقدام به ارایه خدمات کنند هزینههای آنها کاهش خواهد یافت.
۲- گذار به تجدیدپذیرها سریعتر از انتظار پیش میرود
به اعتقاد لووینس، «افت شدید هزینههای انرژیهای تجدیدپذیر باعث ارزانی برق تولیدی میشود. افت شدید قیمت انرژی بادی فراساحلی در بازار برق فقط یکی از نمونههای این کاهش قیمتهاست».
در اتحادیه اروپا، قیمت برق بادی در عرض هشت تا ۹ ماه در سال گذشته ۴۳ درصد کاهش یافت.
مثل همان اتفاقی که در گذار از اسب و درشکه به اتومبیل رخ داد، این گذار در طی فقط یک دهه رخ داد، در عرض فقط ۱۳ سال، شهر استردی نیویورک، که مشهور به شهر اسبها و درشکهها بود تبدیل به شهری شد که هیچ اسبی در آن دیده نمیشد.
برخلاف تصور شرکتهای نفتی، گذار به انرژیهای تجدیدپذیر سریعتر از تبدیل اسب به اتومبیل خواهد بود.
۳- متان
لووینس میگوید انتشارات حاصل از احتراق ناقص گاز متان تهدید کننده وجودی شرکتهای گاز طبیعی است.
به اعتقاد این کارشناس، انتشارات گاز طبیعی حتی میتواند بدتر از زغالسنگ باشد و تاثیرات اقلیمی بیشتری هم داشته باشد. در این صورت اگر گاز محور مباحث اقلیمی باشد و آنطور که شواهد نشان میدهد در حال حاضر هم هست، این شرکتها نمیتوانند به مدت طولانی به فعالیت خود ادامه دهند.
۴- هیدروکربنها بدون کربن، ارزشمندترند
اگر جلوگیری از ورود کربن به جو بدون ارج و پاداش باشد، هیدروژن این هیدروکربنها بدون کربن ارزش بیشتری خواهد داشت.
بنابراین این شرکتها میتوانند پول بیشتری از استخراج هیدروژن به جای پالایش آن به دست آورند.
۵- سوخت فسیلی دردسر است
لوینس برای این دلیل پنجم عدم ثبات قیمتهای نفت را نشانه میرود و میگوید به عقب برگردید و به پایه و اساس فروش نفت نگاهی بیندازید.
در میان صنعت استخراجی زمانبر سرمایهبری قرار گرفتهاید که منفور است، سیاستباز است، و سهامدارانش بازگشت سرمایه بالا با خطر کمتر را میخواهند. در حالی که تجارتی است که به خاطر فاکتورهایی که نمیتواند کنترل کند در خطر قرار میگیرد و در بازار غیرقابل اتکا، به قیمتهایش وابسته است.
لووینس میگوید میتواند شواهد دیگری هم ارائه کند اما با نگاه به همین موارد میتوان گفت که چرا باید در چنین تجارتی وارد شد. تجارتی با این همه دردسر!
رویهم رفته، مشخص است که بعضی شرکتها مثل Shell به آینده انرژی میاندیشند. به اعتقاد لووینس، سرمایهگذاری اندک در نوعآوری و آنالیز آینده انرژی مشکلات بسیاری برای این شرکتها به وجود میآورد.
انتهای خبر