جراحیهای بزرگ راهحل بحران آب شهر تهران
به گزارش تاسیسات نیوز، عضو شورای اسلامی شهر تهران، ری و تجریش گفت: مسئله آب در تهران به گونهای است که ما برای تأمین منابع آب شرب شهروندان، حفظ میراث طبیعی شهر تهران و صیانت و ماندگاری از فضاهای سبز شهری چارهای جز جراحیهای بزرگ نداریم تا بتوانیم ضمن کنترل وضعیت به تثبیت حداقلهای موجود بپردازیم.
«هرچه به روز صفر نزدیک میشویم، اوضاع بدتر میشود. شهر در حال آماده سازی ۲۰۰ ایستگاه آب در خارج از مراکز فروش مواد غذایی و دیگر نقاط تجمع مردم است. مقامات در حال برنامهریزی هستند تا آب اضطراری در تاسیسات نظامی ذخیره شود. استفاده از آب شرب برای پر کردن استخرها، آبیاری باغها و شستشوی اتومبیلها غیرقانونی شده است.
سالها پیش، از شهروندان خواسته شده بود که کمتر آب مصرف کنند اما بیش از نیمی از مردم صرفهجویی داوطلبانه در مصرف آب را نادیده گرفتند. بنابراین یک ماه پیش از مردم خواسته شد برای عبور از بحران، فقط ۵۰ لیتر آب در روز مصرف کنند».
همکاران ارجمند، خانمها، آقایان، خبرنگاران و حضار محترم
این توصیفات مربوط به شهر کیپ تاون، در حدود سه ماه پیش است. برای اولین بار برای شهری بینالمللی و با جمعیت چهار میلیون نفر «روز صفر» در حال رخ دادن بود. روز صفر روزی است که همه برای زندگی، آب بسیار کمی (معادل ۲۵ لیتر در روز) خواهند داشت. خوشبختانه با بارشهایی معجزهآسا شهر از «روز صفر» رهایی یافت اما تجربه کیپ تاون زنگ خطر اثرات تغییر اقلیم بر منابع آبی شهرهای بزرگ را به صدا درآورد.
سالها است که شهر تهران با معضلات و بحرانهای نام آشنایی روبهروست. همه شهروندان تهرانی با بحران آلودگی هوا، تخریب باغات، ترافیک سنگین و… آشنا هستند، در همه این بحرانها هر چند در مقاطعی «گامهایی برای کاهش آن آلام» بر تن رنجور شهر تهران برداشته شده، اما به دلیل مقطعی بودن اقدامات، بکارگیری روشهای ناکارآمد و دیرهنگام بودن روشهای پیشگیری، نتیجه اقدامات چندان چشمگیر نبوده است. اکنون ما با مسئله دیگری روبهرو هستیم که اگر برای مدیریت آن چارهاندیشی نکنیم احتمال وضعیت بحرانی برای سالهای آینده، دور از انتظار نیست و آن مسئله، معضل کمآبی است.
مسئله آب در تهران به گونهای است که ما برای تأمین منابع آب شرب شهروندان، حفظ میراث طبیعی شهر تهران و صیانت و ماندگاری از فضاهای سبز شهری چارهای جز جراحیهای بزرگ نداریم تا بتوانیم ضمن کنترل وضعیت به تثبیت حداقلهای موجود بپردازیم. در این راستا ضروری است شمایی از وضعیت موجود را به اطلاع شما برسانم:
۱- ۸۷ سال پیش پایتخت شهری بود با ۳۰۰ هزار نفر جمعیت که ۴۸ رشته قنات آب آن را به میزان ۳۱.۵ میلیون متر مکعب تامین میکرد. اما در سال گذشته مصرف آب شرب شهر ۸.۵ میلیون نفری تهران از یک میلیارد متر مکعب فراتر رفته است. در سالهای نرمال ۷۰ درصد این حجم از پنج سد واقع در شعاع ۱۵۰ کیلومتری تامین میشود. وسعت حوضه آبخیز این سدها مجموعا بالغ بر ۴۸۴۷ کیلومتر مربع یا بیش از شش برابر وسعت شهر تهران است. اگر به ظرفیت قناتهای قدیمی تهران، ظرفیت مجاز برداشت از آبهای زیرزمینی به میزان۲۵۰ میلیون مترمکعب را بیفزاییم شهر تهران بر اساس پتانسیل طبیعی خویش میتوانست حداکثر پذیرای سه میلیون نفر باشد. به عبارت دیگر، در شرایط فعلی، شهر تهران به اتکا انتقال آب از حوضههای برفگیر کوهستانی بیش از چهار برابر توان طبیعی خود آب را برای شهروندانش تامین میکند. اما در آینده با آهنگ فعلی رشد جمعیت، چه ظرفیتهای سازهای برای تامین آب شهر تهران باقی مانده است؟
۲- میانگین مصرف آب شرب هر تهرانی ۹۱ متر مکعب در سال یا معادل ۲۵۰ لیتر در روز است که تقریبا دو برابر نرم جهانی است. از سوی دیگر، حدود ۱۰ درصد شهروندان تهرانی از آب شرب تصفیه شده برای پر کردن استخرهای خود استفاده میکنند. همچنین همپای توسعه پایتخت، رشد سالانه تقاضای آب شرب خانگی در دو دهه گذشته به طور میانگین سه درصد در سال بوده و در حال حاضر شتاب این رشد به شهرهای مجاور تهران نیز تسری پبدا کرده است.
۳- میزان هدررفت آب شرب از شبکه شهری کمتر از ۳۰ درصد و چند برابر میانگین جهانی است. تصور کنید که تنها ۱۰ درصد حجم این آب به حساب نیامده معادل حجم یک سد یکصد میلیون مترمکعبی مانند لتیان است. این در حالی است که سالانه فقط حدود ۳۰۰ کیلومتر از شبکه توزیع آب ۹۰۰۰ کیلومتری این شهر اصلاح میشود و این به معنای تداوم روند هدررفت آب تصفیهشده و گرانبها است.
۴- قیمت تمام شده آب شرب در شهر تهران بدون احتساب هزینههای سرمایهگذاری معادل ۱۰۰۰ تومان برای هر متر مکعب است که ۵۰ درصد آن از مردم اخذ میشود (به ازای هر لیتر ۵ ریال). این آب بها نه تنها پاسخگوی هزینههای بهرهبرداری و نگهداری از تاسیسات گسترده آبرسانی شهر نیست بلکه حتی انگیزه اقتصادی لازم برای جایگزینی وسایل کاهنده مصرف را نیز برای مصرفکنندگان ایجاد نمیکند. به کارگیری این وسایل تا ۲۰ درصد میتواند در کاهش مصرف آب موثر باشد.
۵- بر اساس برآوردهای مقدماتی از مجموع ۱۴۷ میلیون متر مکعب نیاز آبی فضای سبز تهران حدود ۳۳ درصد معادل ۴۹ میلیون متر مکعب به چمن اختصاص دارد، وسعت چمنکاری در تهران ۱۷ درصد وسعت فضای سبز درون شهری است و هنوز برنامه هدفمند و سنجشپذیری برای کاهش سطح چمنکاری و جایگزینی گیاهان بومی و مقاوم به کمآبی به شورای شهر ارایه نشده است. براساس تجارب جهانی نیاز آبی گونههای بومی ۳۰ تا ۸۰ درصد کمتر از چمنکاری است.
۶- کوهستانهای مشرف به شهر تهران روانآبی به میزان ۱۲۳ میلیون مترمکعب به صورت فصلی و نابهنگام تولید میکنند که عملا به دلیل ورود فاضلاب و سایر آلودگیها کیفیت پایینی داشته و مانع جدی در زمینه احیا طبیعی رود-درههای تهران محسوب میشوند که در این رابطه، حرکت جدی از سوی دستگاههای ذیربط برای رفع این آلودگیها مشاهده نمیشود.
وضعیت بحرانی آب
۷- در بهترین فرصتهای پخش برنامههای پربیننده مانند جام جهانی فوتبال، جای خالی کلیپهای آموزشی صرفهجویی در مصرف آب به شدت احساس میشود و در کلانشهر تهران مشخص نیست که برنامه ترویجی در حوزه مدیریت مصرف آب چه تعداد مخاطب را هدف قرار داده است؟
با نگاهی به موارد یاد شده باید بپذیریم که شهر ما به شدت متکی به ذخایر برفی در ارتفاعات دوردست و آسیبپذیر در برابر تغییر اقلیم، شهروندان و سازمانهای ما پیرو الگوی بد مصرفی و اقتصاد آب شهری ناکارآمد در تامین هزینههای نگهداری خویش است. در پاسخ به معضلات فوقالذکر به طور معمول بستهای از سیاستها و راهکارهای فنی ارایه میشود اما الزامات اجتماعی پذیرش و تحقق آن کمتر مورد توجه قرار میگیرد.
این در حالی است که تصور حل بحران آب بدون در نظر گرفتن الزامات اجتماعی و گفتوگو در این باره امکانپذیر نیست. بحران آب در جامعهای که قادر به گفتوگو نیست و با تهدیدهایی چون افول سرمایههای اجتماعی، رشد فردگرایی و زوال همبستگی و انسجام روبهرو است، صرفاً به اتکای راهکارهای فنی و مهندسی برطرف نمیشود بلکه انجام این مهم در گرو درگیر شدن جامعه با این موضوع و تبدیل شدن آن به یک دغدغه مشترک و جلب مشارکت اجتماعی شهروندان و سایر گروههای ذینفع است.
بکارگیری روش های بهینهسازی مصرف آب جز با مشارکت و آموزش گسترده مردم فراهم نمیشود. اکنون که با محدودیتهای مالی و زیست محیطی شدید بر سر راه انتقال آب از اطراف تهران، چاره ای جز حرکت به سمت بهینهسازی مصرف آب در شهر نداریم.
تجربه کشورهای دیگر چشمانداز اطمینانبخشی از این راهکارها را عرضه میکند. به طور مثال، در مکزیکوسیتی ۱۸ میلیون نفری، دولت ابتدا استانداردهای بهرهوری شدیدی برای لولهکشی وسایل خانگی وضع کرد و سپس در مدت دو سال بیش از ۳۵۰ هزار سرویس بهدشتی تعویض شدند که در اثر آن سالانه حدود ۲۸ میلیون متر مکعب صرفهجویی و امکان تامین آب شرب جدید برای ۲۵۰ هزار نفر فراهم شد. تجربه دیگر، در شهر اصفهان است که با همکاری شرکت آب و فاضلاب این استان و بنا به درخواست شهروندان با هزینهای معادل ۶۰ هزار تومان وسایل کاهنده مصرف به صورت رایگان در منازل نصب و به اقساط ۱۲ ماهه بر روی قبوض آب باز پرداخت میشود. استقبال شهروندان اصفهانی از طرح مذکور با شدت گرفتن معضل آب رو به افزایش است و در این مسیر، صداوسیما و آموزش و پرورش اصفهان نیز همراهی خوبی داشتهاند.
زنگهای هشدار از مدتها قبل به صدا در آمده است اما متأسفانه این زنگها یا شنیده نشده یا آنکه با دولتی فرض کردن و پرداختهای صرفاً فنی به موضوع، حل بحران کمآبی به چارچوبهای فکری محدودی منحصر شده است.
متأسفانه در چارچوب مدیریت کمآبی شاهدیم «همراهی و همافزاییها» میان ارگانها مطلوب و کافی نیست و کمابیش هر سازمان به مثابه جزیرهای جدا افتاده عمل میکند. در مورد شهر تهران ضروری است که ارگانهای مختلف اعم از سازمان آب منطقهای، سازمان محیط زیست، شرکت آب و فاضلاب، شهرداری و صداوسیما و… از یک سو و نخبگان، کارشناسان و فعالان این عرصه از سوی دیگر به گفتوگو با یکدیگر نشسته و با رسیدن به طرحهای مشترک راه را برای رسیدن به همافزایی و مؤثرتر کردن اقدامات هموار کنند.
از جمله ضروریترین این محورها میتوان به تعیین تکلیف پروژههای تصفیه فاضلاب چهارگانه، ساماندهی قنوات تهران، کاهش عاجل سطوح چمنکاری به میزان هدفگذاری شده توسط دولت، رفع و کنترل آلودگیهای بستر و حاشیه رود-درهها، هماندیشی درباره توان پرداخت تعرفههای آب و فاضلاب و ایجاد سازوکار تعامل بین ذینفعان حوضههای تامینکننده آب و جامعه مصرفکننده تهران اشاره کرد.
در پایان ضروری است یادآور شوم تا زمانی که جامعه از مسائل و وضعیت کلان آب به ویژه «تبعات تغییر اقلیم» و «عمق بحران اقتصاد آب» آگاه نباشد و شرایط در وضعیت مبهمی قرار داشته باشد، امکان اخذ نظر و درگیر ساختن گروههای مختلف اجتماعی در جهت کنترل بحران و افزایش مشارکت اجتماعی مهیا نیست و از طرف دیگر، در نبود یک سازوکار فراگیر، پتانسیل رجوع به روشهای مناقشهبرانگیز و خشونتآمیز افزایش پیدا میکند.
بنابراین باید از تمامی ظرفیتهای موجود در جهت زمینهسازی برای گفتوگوی ملی و مشارکت اجتماعی در این باره استفاده کرد. در این بستر، صداوسیما، مطبوعات و رسانههای اجتماعی ایفاگر نقش مهمی هستند و میتوانند کمکهای برجستهای در بسط آگاهی داشته باشند. از طرف دیگر، شورای شهر میتواند با برگزاری کارگاهها و نشستهای مشترک با مسئولان، شورایاریها، سمنها و جلب نظرات آنها میدان گفتوگو و تعامل را برای سیاستگذاری شهری مهیا سازد.
خوشبختانه با تشکیل کارگروه ملی سازگاری با کمآبی و تقویت شوراهای استانی حفاظت از منابع آب زیرزمینی گام مهمی در ایجاد ظرفیتهای هماهنگی از سوی دولت برداشته شده و انتظار میرود هر چه سریعتر در ارتباط با کلانشهر تهران نیز این سازماندهی مصداق اجرایی یابد.
همچنین پیشنهاد میشود به منظور آگاهی بخشی گستردهتر ، دو شاخص «مصرف روزانه آب شرب شهر تهران» و «تغییرات هفتگی مخازن سدهای تهران» همچون شاخص کیفیت هوا به صورت برخط و مستمر توسط شرکت آب و فاضلاب استان تهران اطلاعرسانی شود.
انتهای خبر