ایمنی نسبت به دیگر حوزههای ساختمانی رستهی نوپایی محسوب میشود. در عنفوان دههی ۹۰ (هجری شمسی) بود که پای ایمنی و ایمنسازی به ساختمانها باز شد. شهرداری تهران کمبود ایمنی شهری را احساس کرد و پوشش این کاستی مأموریتی بود که به سازمان آتشنشانی و خدمات شهری سپرده شد. پسازآن بود که فراخوانها، جلسات و همایشها آغاز شد و دیری نگذشت که شرکتهای ایمنی رو به ازدیاد گذاشتند.
برخی از این شرکتها توسط کارکنان فعال یا سابق سازمان تأسیس شدند و عدهای از این شرکتها هم از قبل در حوزهی صنایع فعالیت داشتند و با الزامات شهری دامنه کار خود را گسترش داده و این حوزه را نیز تحت پوشش خود درآوردند.
ایمنی شهری در این چند سال رفتهرفته شکل گرفت و سازوکار معینی پیدا کرد؛ شرکتها پالایش شدند و قوانین متقن بر آنها حکمفرما شد.
تائید صلاحیت و استانداردسازی ملزومات ایمنسازی از قدمهای دیگری بود که اعتلا بخشی این حوزه را مسبب شد.
با همهی این تفاسیر هنوز نگاه به ایمنی از ترس تأییدیه پایان کار بود. کارفرمایی که نمیتوانست ایمنی را بهعنوان یک مزیت (آپشن) مطرح کند و بابت آن از مشتری پول بیشتری بگیرد این مبحث را زیاد جدی نمیگرفت، از طرفی خریدار هم از محاسن ایمنی بیخبر بود و بیشتر به آن نگاهی تجملی داشت.
ایمنی به ایران واردشده بود و داشت بهسرعت همهگیر میشد اما اقبال عمومی آن منوط بر آگاهیرسانی جمعی بود. فرهنگسازی پیرامون ایمنی آغاز شد و این نهال تازه روییده در حال شکوفه دادن بود که بهار را تجربه نکرده گرفتار پاییز شد!
ایران در بسیاری از رستههای ایمنی مصرفکننده است و هنوز به درجه تولید تجهیزات حرفهای نائل نشده است. ملزومات ایمنی که عمدتاً وارداتی بودند با شدت گرفتن تحریمها کمیاب و نایاب شده و رشتهها به سمت پنبه شدن متمایل شدند.
کنون خزانرسیده و زمستان بعید نیست. برخی از شرکتهای این حوزه که دوراندیشی داشتند توانستند به هر طریق خود را برای این دورهی کمبود آماده کنند اما متأسفانه این تفکر تنها برای کشیدن گلیم خودشان از آب و به طمع گرفتن بازار رخ داد.
مجریان پروژههای نیمهکاره مجبور به گردن نهادن به هر شرایطی شدند و کارفرمایان هم اولویت انتخاب را به شرکتهایی دادند که انبارشان تکمیلتر بود.
اما بههرحال باید دانست که این سیلوهای ایمنی ناامن هستند و شاید خزان را تاب بیاورند اما معلوم نیست در زمستان هم تتمهای داشته باشند. آنچه مبرهن است برای عبور از بحران باید همگی در یک جبهه بجنگیم.
شنیدهها حاکی از تسهیل جزئی قوانین از طرف مسئولان و تعویض کانال واردات برخی تأمینکنندگان است. از سویی دیگر در همین زمان کم عدهای از علم ورزان ایرانی توانستهاند به تولید دست بزنند و محصولات قابل قبولی را به ایمنی معرفی کنند که حداقل در تجهیزات ابتدایی، روتین و پرمصرف کمکحال شرکتهای ایمنساز شوند.
خزان به باغ ما زده اما هنوز آرزوی بهار در دلها زنده است. کاشا این پاییز بیبرگی با مودت جمعی خاطرهای شود که بعدها یاد گذر از گدارهایش باعث مباهات صنف ایمنی باشد. امیدواریم.