مرا همین یک درس کفایت است

روح اله واصف



به گزارش تاسیسات نیوز، یادداشتی که مطالعه میکنید سرمقاله هفته نامه تاسیسات نیوز شماره ۱۲4 میباشد.




می‌خواهم از تو بنویسم سردار. از تو بنویسم تا بلکه این بغض فروخفته در گلوی قلم باز شود. می‌خواهم برای تو بنویسم. این بار نه از تشنگی و گرما و عطش. نه از ناجوانمردی‌ها و ترس‌ها و بزدلی‌ها. این بار می‌خواهم از سرداری رشید بنویسم که شجاعت را معنا کرد.





بگذار این بار از فرزند اسداله غالب بنویسم. بگذار این بار از فرماندهی بنویسم که با سپاه اندک خود، سپاه تادندان‌مسلح و چند هزارنفری را به سخره گرفت. جنگاوری که فرماندهان دشمن می‌دانستند لقمه کوچکی نیست. آب را بر او بستند تا از قدرت او بکاهند؛ و این سردار با معدود افراد و یاران خود چنان کرد که سپاه بزرگی مستأصل ماندند.

 

 

 

 

تیرباران صبح، حمله در نماز، یورش گروهی به یک جنگاور همه حکایت از شجاعت قهرمان کربلاست که دشمن را مجبور کرد هرچه دارد انجام دهد تا بلکه این دلاور جنگ را به‌زانو درآورد.

 

 

 

ای حسین ای وارث آدم. دوست دارم از تو دلاوری را بیاموزم.

 

 

 

دوست دارم از تو مرگ را بیاموزم. بزرگ مردن را تمرین کنم. بزرگوارانه مردن را.

 

 

 

دوست دارم از تو محبت را بیاموزم حتی به دشمن.

 

 

 

دوست دارم از تو بیاموزم درهرحال چگونه می‌شود آموزاند. هنر هدایت تو را مفصل باید آموخت.

 

 

 

ای حسین از تو بسیار باید آموخت. ای کشتی نجات. با تو باید به جنگ‌ها رفت. با تو باید هم‌سفر بود. با تو باید همیشه در عاشورا ماند.

 

 

 

ای حسین از تو باید حر بودن را آموخت. عباس را باید از تو آموخت. غین را، علی‌اکبر را. تو مدرس این درس‌های پیچیده باش.

 

 

 

ای حسین ای خون خدا! بیاموز چه می‌شود که این چند ده نفر میان مرگ و حیات، تو را برمی‌گزینند و چنین بی‌باکانه و گستاخانه به میدان می‌روند؟ چگونه مرگ شیرین‌تر از عسل است؟ چگونه دل از کودک شش‌ماهه کندی و چگونه پهلوانان چنین تو را طلبیدند؟ چه کردی که چنین جاودانه شدی؟





به من بیاموز چه چیز را از تو بیاموزم؟ به من بیاموز از تو چگونه یاد بگیرم؟ نمی‌توانم که حسینی شوم. نمی‌توانم که زینبی شوم ولی بگذار بیاموزم تا مبادا یزیدی شوم. تو به من بیاموز چه باید بیاموزم. می‌دانم که این آموختن را نهایت، سر به دار شدن است و نه تن به ذلت دادن. ولی بگذار از تو این درس را بگیرم ای سردار بی ‌سر کربلا!

 

 

 

 

بیا و این بار ما را نیز بپذیر. نه در کسوت جنگ که در کلاس درس کربلا و به ساعت عاشورا. بیا و به ما خود بیاموز چگونه از 72 سرباز تو باشیم. ما را همین یک درس کفایت است!







انتهای خبر

تاسیساتسرمقالهنشریهیادداشت
Comments (0)
Add Comment