عجله تیم مذاکره کننده ایرانی در برنامه اقدام مشترک با هدف رفع تحریم ها

 

به گزارش تاسیسات نیوز ازخبرگزاری تسنیم،ابراهیم متقی استاد دانشگاه گفت: عجله تیم مذاکره کننده ایرانی در برنامه اقدام مشترک با هدف رفع تحریم ها در زمان کمتر از یکصد روز اشتباهات تکنیکی را در پی داشت اما توافق در تیرماه اجتناب ناپذیر است .

 

به گزارش خبرگزاری تسنیم به نقل از روزنامه خراسان، در آستانه بهار و در گرماگرم بخش پایانی مذاکرات تیم دیپلماسی کشورمان با 1+5 در روزهای سرد اسفند ماه ژنو میهمان دکتر ابراهیم متقی استاد برجسته دانشگاه و کارشناس حوزه امور بین الملل در دفتر کار او بودیم. بخشی از گفت وگو با این استاد دانشگاه به نقد رفتار مذاکراتی ایران اختصاص یافت. وی با اعتقاد به اینکه عجله تیم مذاکره کننده ایرانی در برنامه اقدام مشترک با هدف رفع تحریم ها در زمان کمتر از یکصد روز اشتباهات تکنیکی را در پی داشت توافق در تیرماه را اجتناب ناپذیر دانست اما به این نکته اشاره داشت که نمی توان توافق حاصله را توافق جامع هسته ای نام نهاد یعنی توافق هسته ای حاصل خواهد شد ولی توافق جامع نخواهد بود زیرا خیلی از بحث ها چون اینکه آیا ایران پروتکل الحاقی که قبلاً پذیرفته بود را «رتی فای »خواهد کرد و تصویب توافق از سوی مجلس ایران و آمریکا، باقی می ماند. در این گفت و گو با دکتر متقی هم رابطه میان فناوری و استقلال سیاسی و قدرت را مورد پرسش قرار داده ایم و هم درباره چشم انداز مذاکرات پرسیده ایم. این گفت و گو را بخوانید.

* آقای دکتر! موضوع قدرت و فناوری از چه زمانی مورد توجه جدی جامعه بین الملل قرا رگرفت؟

اگر خواسته باشیم بررسی دقیقی از تحولات بین‌الملل داشته باشیم طبیعی است که محوریت اصلی قدرت را در سیاست جهانی کشورهایی عهده دار شدند که گام‌های تحول تکنولوژیک را برداشته اند موج اول انقلاب صنعتی در انگلستان به وجود آمد به همین دلیل است که انگلیسی ها از قرن 18 جایگاه محوری خودشان را در اقتصاد جهانی، سیاست جهانی و نظامی گری حفظ کردند بنابراین اقتصاد سرمایه داری و مدرنیته محور اصلی رشد خود را در ارتباط با تحولات علمی قرار داد، علم بخشی از مدرنیته و اقتصاد سرمایه داری است به این دلیل که می تواند مازاد اقتصادی ایجاد کند بنا براین علمی که ایجاد کننده مازاد نباشد در اقتصاد سرمایه داری هیچ گونه جایگاهی نخواهد داشت برای اینکه مازاد اقتصادی را ایجاد کند باید علم به تکنولوژی تبدیل بشود و تکنولوژی را در اختیار خود قرار دهد و از سوی دیگر از طریق تکنولوژی پارادایم های علمی را تقویت بکندو شکل جدیدی از ادبیات علمی را به مفهوم ساینس به وجود بیاورد . زمانی که علم و تکنولوژی با معرفت بشری و آینده نگری اقتصادی همراه می شود در آن زمان مسئله اصلی دانش است بنا براین تاریخ نشان داده که نظام سرمایه داری و مدرنیته باعلم متحول شد.موج دوم تحول در اقتصاد سرمایه داری هم نشان می دهد موضوعات علمی نقش محوری در این فرآیند داشته اند موج دوم انقلاب صنعتی در آلمان و آمریکا شکل گرفت موتورهای درون سوز هواپیما پتروشیمی حاصل این موج بود به همین دلیل است که انگلستان بعد از 200 سال موقعیت خود را از دست داد و حاشیه ای شد. جنگ جهانی اول را باید انعکاس تحولات علمی و تاثیر آن در اقتصاد جهانی دانست اقتصاد سرمایه داری در آن مقطع زمانی احتیاج به بازارهای مصرف داشت و جنگ برای گسترش بازارها انجام گرفت . این فرآیند تا دهه 60 ادامه داشت آمریکایی ها برای اولین بار در درون ساختار اقتصادی و بین المللی که خودشان محوریتش را داشتند توانستند یک تحول جدید را بنانهند و موج سوم انقلاب تکنولوژیک علم و قدرت جهانی را، هژمونی ایالات متحده و شکست تدریجی اتحاد شوروی به وجود آورد این انقلاب، انقلاب میکرو ترونیک، ایجاد اقتصاد شبکه ای، اقتصاد اطلاعاتی، شبکه های مجازی، قدرت نرم، نیمه هادی ها، فیبر نوری، تماما نشانه های این تحول بزرگ در حوزه علمی است که آثار خودش را در فضای اقتصادی هم به جا گذاشته است.حال این مسئله مطرح می شود که کشورهای درحال توسعه چه نسبتی با علم و تکنولوژی دارند. زمانی که قابلیت علمی حاصل بشود تولید قدرت به وجود می آید یعنی علم تولید کننده قدرت است و قدرت باید ماهیت علمی داشته باشد یعنی تفکر بیکنی که علم قدرت است بخشی از موازنه قدرت است، بخشی دیگر مربوط به مسئله قدرتی است که باید کاربرد و تخصیص منابعش ماهیت علمی داشته باشد در غیر این صورت توزیع بهینه قدرت حاصل نخواهد شد. حال کشورهایی که بتوانند به منابع جدید اقتصادی دست پیدا کنند یا پارادایم های علمی جدید را شکل بدهند، در آن شرایط زمینه برای ارتقای موقعیت آن‌ها به وجود می آید.

در واقع انگلستان نقش اش را در سالهای جنگ جهانی اول به بعد در نظام موازنه قدرت از دست داد. به طور کلی اگر خواسته باشید دوران های موازنه قدرت را در نظر بگیرید موج اول این موازنه 1648 تا 1789 است که انقلاب فرانسه شکل می گیرد و قبل از این انقلاب دردهه 70موج اول انقلاب صنعتی بوده و موج دوم موازنه قدرت مربوط به سالهای 1815 تا 1914 است یعنی از کنگره وین تا جنگ جهانی اول. جنگ جهانی اول نشان می دهد که نظام موازنه قدرت کارکرد خود را از دست می دهد به همین دلیل است که شکل بندی جدید اقتصادی به وجود می آید اما این شکل بندی جدید باید از درون ویرانه های یک جنگ حاصل بشود چون بازیگران حاضر نبودند معادله موازنه قدرت را در فضای مسالمت آمیز پی گیری کنند این یکی از ویژگی های نظام موازنه قدرت است که به جنگ منجر شد، و به همین دلیل است که والتس ساختار دوقطبی را ساختار مطمئن تری برای ثبات در نظام جهانی می داند چون موازنه و تعادل بین بازیگران زودتر حاصل می شود. شما بحث های مربوط به تحول منطقه ای در خاورمیانه را در نظر بگیرید اگر فقط ایران و عربستان درفضای منطقه ای می خواستند موازنه قدرت را انجام بدهند خیلی راحت تر این کار صورت می گرفت تا شرایطی که یک بازیگر دیگری به نام ترکیه هم وارد مدار شود بنابراین افزایش بازیگران موازنه قدرت را تحت تاثیر قرار می دهد و بحران ها را گسترش می دهد.

بنا براین کشورهای جهان سوم برای اینکه بتوانند موقعیت یابی داشته باشند و به عبارت دیگر مکان یابی فضایی را در معادله قدرت شکل بدهند نیازمند این هستند که یا ائتلاف با سیاست جهانی داشته باشند و یا اینکه در فضای خودکفایی و خود اتکایی پیش بروند جمهوری اسلامی ایران گزینه دوم را در پیش گرفته است نظام جهانی چنین گزینه ای را مطلوب نمی داند زیرا ایران دارای منابع نفت است جمعیت گسترده ای دارد موقعیت ژئوپلتیکی ویژه ای دارد شهروندانش از هوشمندی برخوردارند به همین دلیل اگر خواسته باشد تکنولوژی و علم را وارد معادله قدرت بکند در آن شرایط موازنه قدرت به هم خواهد خورد به همین دلیل است که یک نوع ارتباط تنگاتنگ بین خودکفایی و خوداتکایی ، به لحاظ صنعتی تکنولوژیک و علمی با معادله مربوط به موازنه قدرت وجود دارد . تحریم هایی که علیه ایران اعمال شد را باید در این ارتباط تعبیر کرد بنابراین بحث اصلی این است که نظام جهانی می خواهد محدودیت را علیه کشورهایی مانند ایران ایجاد کند تا این کشورها نتوانند در موازنه قدرت عبور کنندو بتوانند موقعیت خود را در سیاست و اقتصاد جهانی بازسازی کنند.

* چند برهه ای که توازن قوا اتفاق افتاده بود عمدتا با نزاع هایی همراه بوده است آیا می توانیم جنس نزاع هایی که الان بین ما و کشورهایی مانند آمریکا وجود دارد را از جنس همان نزاع هایی بدانیم که برای شکل گیری نوع جدیدی از نظام و موازنه قوا هست؟

تاریخ نشان داده که کشورهایی قادر خواهند شد برموازنه غلبه کنند که یک دوران طولانی نهادسازی کردند علم را درقالب نهاد به کار گرفته اند و توانستند ازطریق علم و نهاد سازی به مازاد اقتصادی نائل بشوند هیچ کدام از کشورهایی که رشد اقتصادی کردندو تحول در اقتصاد جهانی به وجود آوردند با تورم هایی که ایران روبرو است روبرو نبودند بارکودهای مرحله ای دست و پنجه نرم نکرده اند به عبارت دیگر توانستند موقعیت خود را ارتقا بدهند و شرایط خودرا باز سازی بکنند درحالی که ایران همان‌گونه که درفضای توسعه ناهم فاز قرار داشته موقعیت علمی اش را هم ارتقا داده است اما هزینه های این امر بسیار زیاد است یعنی اگر تحریم ادامه پیدا کند طبیعی است که نه تنها فرآیند های بهینه سازی علم و تکنولوژی تحت تاثیر قرار می گیرد بلکه فضای اجتماعی هم دگرگون خواهد شد به همین دلیل است که ما یک تفاوتی با کشورهای جهان که نقش تاثیرگذاری در موازنه قدرت جدید داشته اند خواهیم داشت و آن مسئله رابطه قدرت و تکنولوژی و علم است . ما از علم تکنولوژی تولید نکردیم ما از مازاد اقتصادیمان تکنولوژی گرفتیم و از تکنولوژی در چارچوب مهندسی معکوس تلاش داریم علم را در اختیار قرار بدهیم ولی چه نوع علمی را در اختیار قرار می دهیم علمی که دیگران تولید کرده اند چنین علمی نمی تواند موازنه قدرت را تغییر بدهد اما این گونه علم می تواند ابزارها و قابلیت های ایران را تحت تاثیر قرار بدهد.

* راهکار عبور از این شرایط چیست؟

فضای موجود جامعه جهانی فضای شبکه ای است در این شرایط ما نیازمند این هستیم که در فضای اقتصاد جهانی و در فضای شبکه ای به تولید علم مبادرت کنیم به طور مثال اگر دانشگاه های غربی از پذیرش دانشجویان ما در حوزه های خاص اجتناب کنند در آن شرایط ما قادر نخواهیم بود موقعیتمان را در طولانی مدت حفظ کنیم یا اینکه اگر مازاد اقتصادی برای خرید کالاها نداشته باشیم در آن شرایط ضرورتهای اجتماعی مانع از این خواهد شد که ما منابع مان را به بهینه سازی تکنولوژی اختصاص بدهیم. باید فضای ظرفیت سازی را ایجاد کنیم و از سوی دیگر تکنولوژی را برای اهداف اقتصادی یا راهبردی به کار بگیریم. مشکل دیگری که داریم روند های برگشت پذیر در حوزه اقتصادی و راهبردی است.

* با توجه به اینکه فرمودید ایران راهکار دومی را برای توسعه برگزیده است این بهره گیری از نظام شبکه ای با توجه به تحریم ها چگونه صورت خواهد گرفت؟ ضمن آنکه آیا این موضوع به خود اتکایی لطمه وارد نمی کند؟

در این میانه بحثی وجود دارد و آن بحث ساختار و شبکه است ساختار تمایلی ندارد که ما ارتقای موقعیت داشته باشیم اما شبکه در اختیار هیچ کس نیست شبکه یک فضای بازی است که هرکس می تواند در آن نیازهای خود را به نوعی تامین کند در فضای شبکه مبادله راحت انجام می شود و در آن ما تراکم مکان داریم بدین معنی که دسترسی ما به منابع بیشتر خواهد بود چنین نیست که ما اگر خارج از مداری قرار داشته باشیم نتوانیم به منابع مورد نیازمان دسترسی پیدا بکنیم. ساختار نظام شبکه ای به گونه ای است که شما بخشی از آن خواهید شد . امروز تولید و بازار ماهیت شبکه ای دارد.

* آیا این به خود اتکایی لطمه وارد نمی کند؟

طبعا وقتی که شما وارد فضای شبکه ای شدید می توانید بخشی از نیازهایتان را برای کوتاه مدت تامین کنید اما برخی از مجموعه های دیگر هم می توانند وارد فضای همان شبکه بشوند و دسترسی های شما را کور کنندبه طور مثال جهان غرب از طریق تحریم مالی و بانکی ایران سوئیفت های انتقال پول را کور کرد و در نتیجه ما برای مبادله مالی دچار مشکل هستیم . بیش از یکصد میلیارد پول از کشورهای هند، چین، کره جنوبی و ژاپن طلب داریم اما هنوز نمی توانیم دریافت داشته باشیم زیرا امکان دسترسی به شبکه کار دشواری است.

* پس این امکان هر لحظه وجود دارد که شبکه برای ما بسته شود؟

نه شبکه در ذات خود این قدرت را دارد که می تواند موانع به وجود بیاورد ولی قبل از اینکه موانع به وجود بیاورد شما می توانید شبکه فرعی ایجاد کنید به گونه ای که دسترسی اقتصاد جهانی به آن بسیار محدود باشد که طبعاً حوزه خوداتکایی را محدود می کند ولی موقعیت ما را در مقایسه با الگوی روابط بین دولتی یا روابط سازمان یافته دوران گذشته ارتقا داده و بهبود می بخشد.

* برخی اعتقاد دارند ایران در موضوع هسته ای به جایگاهی دست یافته که موجب شده مسئولان عالی دیپلماتیک 6 کشور بزرگ با او بر سر یک میز بنشینند نگاه دیگر هم اعتقاد دارد این مذاکرات فقط هزینه بر بوده و نشانه اقتدار ایران نیست نظر شما در این باره چیست؟

نظام جهانی تمایل به دستیابی ایران به قدرت هسته ای ندارد. قدرت هسته ای شکل های مختلفی دارد که یک بخش آن ظرفیت هسته ای است بخش دیگر قابلیت هسته ای است . قابلیت هسته ای در قالب سانتریفیوژها و فیوزهای انفجاری معنا پیدا می کند و بخش دیگری توانایی هسته ای است یعنی زمانی که ایران بتواند از قابلیت هسته ای اش هم از بازه نظامی و هم اقتصادی و تکنولوژیک استفاده کند. جهان غرب نگاهش این بوده که ایران به قابلیت هسته ای صلح آمیز دست یابد، قابلیت صلح آمیز بدین معنا بود که در فضای نظارت پادمانی قرار بگیرد ، نظارت پادمانی در ابتدادر فضای ان.پی.تی معنا پیدا می کرد اما از سال 1990 باید آن را در چارچوب پروتکل الحاقی تحلیل کرد بنابراین نظام جهانی روز به روز محدودیت های خود را برای کشورهایی همانند ایران افزایش می دهد در این وضعیت ایران اگر خواسته باشد به قابلیت هسته ای دست یابد باید دو اصل را مورد توجه قرار دهد یک سرعت عمل و دوم تنوع منابع و قابلیت هاست.

* سرعت عمل در چه چیز؟

سرعت عمل در بازه ارتقای قابلیت های تکنولوژیک اگر خواسته باشد ایران به این دو اصل توجه نکند به وضعیت امروز دچار می شود وضعیت کنونی در فرآیند عقب نشینی است. یعنی ما هگزا فلوراید اورانیوم مان را اکسیدکردیم و اکسید را تبدیل به میله سوخت کردیم همین مسئله یعنی 90 درصد کارآمدی قابلیت هسته ای ایران کاهش می یابد. سوال اینجاست که چرا ایران تحریم شد پاسخ این است: به دلیل اینکه دارای منابع هگزا فلوراید اورانیوم بود. حالا ما این منابع را از دست می دهیم پس باید در این شرایط از وضعیت تحریم خارج بشویم اما تمامی شواهد نشان می دهد که ما قابلیت های تکنولوژی مان را در حاشیه قرار می دهیم قابلیت هسته ای مان را تخریب می کنیم اما تحریم ها هنوز بر سرجای خود باقی است یعنی بازگشت پذیری ما منجر به تامین منافع ما نشد.

* چرا آنچه که شما به عنوان عقب نشینی مطرح کنید عمدتا تیم مذاکره کننده شفاف سازی معنی می کنند . نظرشما چیست؟

شفاف سازی یک معنای خاص دارد شفاف سازی از منظر ما به مفهوم این است که به پادمان هسته ای و آنچه که در قالب ان.پی.تی گفته شده توجه داشته باشیم یعنی اطلاعاتی که آژانس از ما می خواهد در قالب ان.پی.تی بدهیم شفاف سازی از سوی جهان غرب به معنای آن است که هر تاسیساتی که داری و هر برنامه ای که دنبال می کنی به اطلاع آژانس برسانی به همین دلیل است که تمامی تاسیسات هسته ای ما در وضعیت مانیتورینگ قرار دارند مهم نیست که ما چه اسمی رویش بگذاریم مهم این است که امروز جهان غرب در وضعیت آرامش قرار دارد چون همه قابلیت هایی که ما داشتیم تحت کنترل است. این شفاف سازی که انجام می گیرد باید ما به ازا داشته باشد بحثی که ما می گوییم این است که ما به ازا حاصل نشده است یا این مابه ازا بسیار محدود بوده است. و این مابه ازا در بحث تحریم ها است یعنی 6 تحریم از سوی شورای امنیت صادر شد و علاوه برآن تحریم های یک جانبه آمریکا و اتحادیه اروپا اعمال شد. ما هنوز در آغاز کار هستیم یعنی مطالبه ای که جامعه دارد این است که انعطاف ما در برابر 1+5 باید متوازن می بود با پایان دادن به تحریم های آمریکا و اتحادیه اروپا.

* به نظرشما آیا ممکن است به این نتیجه در پایان مذاکرات رسید؟

نه… امکان به این نتیجه رسیدن وجود نخواهد داشت به این دلیل که سنگ بنای مذاکرات خوب شکل نگرفته است و آن مربوط به طرح اقدام مشترک است که در 24 نوامبر 2013 تنظیم شد و از آن مقطع زمانی تا امروز که من و شما درحال مصاحبه هستیم 16 ماه گذشته است. اگر آن روز به آقای ظریف می گفتید شما 16 ماه درگیر این مسئله خواهید بود هیچ گاه قبول نمی کرد و به این دلیل مذاکرات طولانی شده است که ما امتیازات لازم را در قالب اعتماد سازی و شفاف سازی دادیم و امتیاز متوازن را در ارتباط با تحریم ها به دست نیاوردیم و این یک مشکل بنیادینی است که تیم سیاست خارجی آقای روحانی با آن روبرو است اما یک مشکل دیگر نیز آقای روحانی با آن روبرو است که حتی ممکن است برایش فرصت نیز باشد و آن سیاسی کردن موضوع مذاکرات هسته ای توسط گروه های هیجانی با رویکردهای پوپولیستی است که به عنوان گروههای دلواپس از آن‌ها نام برده می شود . سیاسی و جناحی کردن مذاکرات مشکل بزرگی را برای کشور ایجاد می کند. هرکس انتقادی می کند باید راه حل نشان بدهد و بگوید شما در این مقطع زمانی باید چه کارهایی را انجام بدهید. اگر هدف این باشد که روحیه طرف مقابل را تخریب بکند فضای پنهان کاری را در مذاکرات هسته ای به وجود می آورد. ما قبلاً دیپلمات هایی داشته ایم که مذاکراتی را انجام می داده ولی واقعیت مذاکره را به نهاد های رسمی ایران منتقل نمی کرده و امکان این وجود دارد محدودیت‌هایی که مجموعه های پوپولیستی ایجاد می کنند مشکلی را در مذاکرات هسته ای به وجود بیاورد به طور مثال به جای اینکه به محتوای مذاکرات بپردازند به این می پردازند که آقای ظریف و کری درهتل محل اقامت با یکدیگر قدم زدند. مذاکره می تواند در وضعیت های مختلفی انجام بشود همانطور که مصاحبه می تواند در وضعیت های متفاوتی انجام شود اصلا چه کسی گفته که طرف های مقابل باید نشسته مذاکره کنند مسئله مهم محتوا است و باید به آن توجه داشت ولی این محتوا تا کنون برای تیم مذاکره کننده نتیجه مطلوبی نداشته حتی بحث های امروزی که منجر به این شده تا آقای صالحی و حسین فریدون به ژنو بروند تماما مربوط می شود به مسائل سانتریفیوژها. سوالی که مطرح می شود آن است که آیا ما براساس این مذاکرات می توانیم” R&D” را در رابطه با نسل جدید سانتریفیوژها انجام بدهیم می توانیم سانتریفیوژهای نسل 3و4و 5 را نصب کنیم . این مسائل بسیار مبهم است و به همین دلیل اگر مذاکرات بدون توجه به منابع قدرت ایران انجام بشود در آینده چالش هایی را برای تیم مذاکره کننده و دولت آقای روحانی ایجاد می کند.
بنابراین درفضای موجود فکر می کنم فرصت ها درحال پایان یافتن است در خیلی از موارد مذاکره برای مذاکره انجام شده است. 16 ماه مذاکره با این مقدار دستاورد یعنی فقط 8 میلیارد دلار پول بلوکه شده ما آزاد می شود که مطلوبیت چندانی به لحاظ تکنیکی محسوب نمی شود.

* دورنمای مذاکرات به کجا می انجامد؟

من فکر می کنم مذاکرات تا تیر ماه ادامه می یابد بحث های حل نشده زیادی خواهد داشت درست است که در مذاکرات 22 و 23 فوریه آقای دکتر صالحی و آقای فریدون به عنوان نماینده رئیس جمهور حضوردارند اما این مسئله نمی تواند خارج از توافق اولیه باشد تیم مذاکره کننده ایرانی درآن دوران خیلی تعجیل داشت چرا که می خواست در کمتر از آن صد روزی که آقای روحانی روی آن تاکید داشت مسئله مربوط به تحریم ها را پایان بدهد و به همین دلیل آنقدر عجله کرد که نتوانست هدف های خود را متناسب با امتیازاتی که داده بود به دست بیاورد. رویکردی که من دارم این است که توافق اجتناب ناپذیر است اما نمی توان آن را توافق جامع هسته ای نام نهاد یعنی توافق هسته ای حاصل خواهد شد ولی توافق جامع نخواهد بود زیرا خیلی از بحث ها باقی می ماند مواردی چون اینکه آیا ایران پروتکل الحاقی را که قبلا پذیرفته بود «رتی فای» خواهد کرد یا نه. این موضوعی است که مجلس باید در مورد آن نظر بدهد و مجلس هم آن را نمی پذیرد. ضمن آنکه مجلس به طور کلی نسبت به موضوع مذاکرات هسته ای منتقد است، علت اینکه مجلس واکنش جدی دررابطه با تیم مذاکره کننده نشان نداده ناشی از اراده رهبری نظامی سیاسی محسوب می شود و این اراده مبتنی بر منافع ملی است زیرا زمانی که مذاکرات انجام می شود مانند وقتی است که افراد در سنگرهای نظامی قرار دارند، در آن شرایط بهانه جویی مطلوبیتی ندارد بلکه باید هدایت کرد و حمایت حداقلی را در فضای غیر بحران سازی به وجود آورد.

* تصورتان در مورد لابی اسرائیل چیست؟ و اینکه برای نتیجه حاصل از مذاکرات باید چه نقشی را برای کنگره آمریکا قائل شد؟

توافق جامع هسته ای را باید هم مجلس ایران و هم مجلس سنای آمریکا مورد تائید و تصویب قرار دهد یعنی یک قرار داد محسوب می شود چون مسئولیت و تعهداتی را برای نظام سیاسی به وجود می آورد نه فقط یک دولت به همین خاطر یکی از بحث ها تصویب این توافق است نکته دیگر تیمی است که در مذاکرات هسته ای حضور دارند تیمی که از سوی آمریکا حضور دارند مجموعه هایی هستند که دارای مطالعات هسته ای اند دارای رویکرد امنیتی نسبت به آن هستند و تابه حال ده ها مقاله علمی درجهت محدود سازی قابلیت هسته ای ایران نوشته اند در اتقا های فکر آمریکا نقش آفرین بوده اند و حوزه تخصصیشان همین بحث های هسته ای بوده درحالی که دیپلمات های ما موضوعات هسته ای را غیر تخصصی پی گیری کردند به ویژه تیم مذاکرات اقدام مشترک مذاکره یعنی دیالوگ مذاکره نیازمند یک پشتوانه تخصصی در ارتباط با موضوعات تکنیکی مختلف و نیازمند یک قابلیت راهبردی حمایتی است برخی از مواقع تیم های مذاکره کننده در دوره های مختلف احساس سوپرمنی بهشان دست می دهد و این یک واقعیت تکرار شونده است و به همین دلیل است که هیچ گاه نتیجه مشخصی به وجود نیامده است. علت این است که تیم مذاکره کننده درصدد نبوده از تمام قابلیت های اقتصادی و راهبردی فکری و تحلیلی کشور بهره بگیرد این تنها مربوط به دولت آقای روحانی نیست اما در دوران های قبلی توافق حاصل نشد در نتیجه تعهدی هم برای دولت ایران به وجود نیاورد اما الان توافقاتی انجام شده که مسئولیت آور است.




پایان خبر

انرژی-تحریم-تاسیسات
Comments (0)
Add Comment