حکمرانی ناقص عامل اصلی بحران آب
تاسیسات نیوز – صدیقه بهزادپور: اظهارنظر اخیر اردکانی، مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب تهران مبنی بر پایان تمام ذخایر آب تهران، و الزام بر کاهش فشار آب، با وجود هشدارهای پیشین مسئولین، همه را شوکه کرد و واکنشهای مختلفی را به دنبال داشت. گروهی بر این باور هستند؛ هرچند تغییرات اقلیمی باعث ایجاد کمبود آب و … در اکثر کشورهای جهان شده است، اما تشدید این بحران در ایران، بیش از آنکه ناشی از کمبود منابع آبی و بارش باشد، به دلیل حاکمیت مدیریت نامطلوب در این حوزه طی سالهای طولانی گذشته در کشور است که با وجود هشدارهای پیاپی کارشناسان، به وضعیت بسیار نگرانکننده کنونی منجر شده است که تنها راهکار کاهش فشار آب اعلام شده است، درحالیکه درمان این بحران، نیاز به تدبیر و حاکمیت مدیریتی دارد نه اینکه توصیه به خرید پمپاژ آب برای در دسترس قرارگرفتن آب برای طبقات بالاتر شود.
چندگانه های بحران آبی
محمد علی سلمانیان کارشناس انرژی در این باره گفت: کمبود آب در ایران به عنوان یک معضل جدی و پیچیده، ناشی از عوامل متعددی است که بحران حاکمیتی در این زمینه نقش بسزایی دارد، از جمله مهمترین دلایل این بحران، عدم استفاده بهینه از پسابها و بازچرخانی آب است، در حال حاضربسیاری از کشورهای پیشرفته با بهرهبرداری از فناوریهای نوین، توانستهاند از پسابها به عنوان منبعی ارزشمند استفاده کنند، اما ایران هنوز در این زمینه عقبمانده و از این محل شاهد هدررفت بسیار آب هستیم. از سوی دیگر، تاسیسات آبرسانی فرسوده و ناکارآمد نیز به تشدید بحران آب منتهی شده است. تاسیسات آبرسانی و لولههای قدیمی و سیستمهای توزیع ناکارآمد باعث هدررفت مقدار زیادی آب میشوند در حالی که می توانستیم از این محل صرفه جویی بسیار آب داشته باشیم و به مصرف بهینه برسد. همچنین فرهنگسازی برای مصرف صحیح آب نیز از جمله دیگر رویکردهای فراموش شده است که درنتیجه فقدان حاکمیت و برنامه ریزی مناسب به بوته فراموشی سپرده شده است و همواره در مواقع بحران، از مردم و میزان مصرف زیاد برق، آب، گاز و … آنها به عنوان عامل تشدید بحران وناترازی یاد می شود درحالیکه هیچ اقدام خاص و بازدارنده ای به جز شاخص افزایش قیمت، سهمیه بندی و قطع انرژی عملیاتی نمی شود، این در حالی است که بآب
بسیاری از مردم هنوز به اهمیت صرفهجویی در مصرف آب آگاه نیستند و به همین دلیل، در مصرف آب بیملاحظه عمل میکنند، چنانچه این عوامل به درستی مدیریت میشدند و برنامههای مؤثری برای استفاده از پسابها، بازچرخانی آب و بهبود زیرساختها اجرا میشد، بحران فعلی آب به این شدت وجود نداشت.
عدم رشد مناسب جمعیت ومنابع آبی
این کارشناس ادامه داد: تنها راهکار کاهش فشار بر منابع آبی، توجه به این مسائل و اجرای برنامههای جامع و پایدار در مدیریت منابع آب است، چرا که این اقدامات نه تنها به بهبود وضعیت آب در کشور کمک میکند، بلکه میتواند به حفظ محیطزیست و توسعه پایدار نیز منجر شود. درست است که ایران، کشوری با اقلیم خشک و نیمهخشک، اکنون با یکی از جدیترین بحرانهای زیستمحیطی خود و بحران آب روبروست و کمبود آب پدیدهای جهانی است، اما شدت و ابعاد این بحران در ایران بهواسطه حکمرانی نادرست، سوءمدیریت منابع و فقدان فرهنگ مصرف بهینه، شکل بحرانیتری به خود گرفته تا جایی که از پایان منابع آبی در پایتخت باخبر شده ایم که البته این هشدار زمانی بیشتر معنا مییابد که بدانیم هماکنون در بسیاری از مناطق شهری با قطع آب شرب مواجه هستیم، موضوعی که از سرایت بحران از حوزه کشاورزی و صنعت به مصرف خانگی حکایت می کند. قطعاً این بحران حاصل یک یا دوسال اخیر نبوده است، بلکه در طول یک قرن گذشته، جمعیت ایران حدود ۹ برابر شده، در حالی که میانگین بارندگی کاهش چشمگیری یافته است، این تناقض میان عرضه و تقاضا، بدون اصلاح سیاستگذاریها، زمینهساز بحران کنونی شده است. متأسفانه تمرکز سیاستهای آبرسانی ایران بیشتر بر تأمین تقاضا بوده تا مدیریت تقاضا؛ راهبردی که نهتنها ناکارآمد بوده، بلکه منابع آبی را نیز فرسوده کرده است.
حکمرانی نادرست آب
او اضافه کرد: حکمرانی آب در ایران با چالشهای جدی مواجه است که می توان از؛ ساختارهای ناکارآمد، نبود نهادهای پاسخگو و سیاستهای بخشی و پراکنده و… نام برد که مانع از شکلگیری مدیریت یکپارچه منابع آبی شدهاند، همچنین تمرکز بر پروژههای مهندسی بدون توجه به مدیریت اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی منابع آب، خطای راهبردی دیگری است که وضعیت را بدتر کرده است. الگوهای نادرست در بخش کشاورزی، بهعنوان بزرگترین مصرفکننده آب در کشور، بخش مهمی از بحران را رقم میزند. کشت محصولات آببر مانند هندوانه، برنج و ذرت در مناطقی با اقلیم خشک و فاقد منابع آبی پایدار، نهتنها بازده اقتصادی اندکی دارد، بلکه اتلاف منابع را نیز تشدید میکند. این در حالی است که بسیاری از این محصولات ارزش صادراتی چشمگیری ندارند. عدم هماهنگی میان سیاستهای کشاورزی و آبی، موجب شده تا توسعه کشاورزی به قیمت تخریب منابع حیاتی آب زیرزمینی تمام شود.
راهکارها چیست
سلمانیان درباره راه برون رفت از این بحران گفت: برای عبور از این بحران، مجموعهای از اقدامات هماهنگ ضروری است که مهمترین آنها، اصلاح حکمرانی آب و ایجاد ساختارهای مستقل، علمی و فرا بخشی برای مدیریت یکپارچه منابع آبی است. در این راستا قطعاً تغییر الگوی کشت، توسعه کشاورزی گلخانهای و حذف کشتهای آببر در مناطق خشک، فرهنگسازی عمومی و آموزش و ترویج مصرف بهینه آب در سطح جامعه از طریق رسانهها و نظام آموزشی، استفاده از فناوریهای نوین، بازیافت آب، شیرینسازی آب دریا در مناطق ساحلی و بهکارگیری سامانههای آبیاری هوشمند و… از جمله راهکارهای مناسب برای خروج از بحران محسوب می شود. این کاشناس حفر چاه های عمیق غیرمجاز را از عوامل مهم بحران ذکر و بیان کرد: توقف بهرهبرداری بیرویه از منابع آب زیرزمینی و نظارت شدید بر حفر چاههای غیرمجاز و تدوین مقررات سختگیرانه برای بهرهبرداری از آبهای ژرف، از جمله راههایی به شمارمی آید که باید با حضور جدیتر دولت اجرایی شود.
فرصتی برای آزمون وخطا نیست
او با ذکر اینکه ایران دیگر زمان زیادی برای آزمون و خطا ندارد، تاکید کرد: بحران آب یک تهدید جدی برای امنیت ملی، سلامت عمومی و پایداری اقتصادی است. در چنین شرایطی، تنها راه برونرفت، تغییر رویکرد از مدیریت متمرکز و مصرفمحور به حکمرانی مشارکتی، دانشمحور و مبتنی بر توسعه پایدار است. در بسیاری از شهرها، آب خاکستری (آب ناشی از شستوشوها) به جای تفکیک و استفاده مجدد، وارد شبکه فاضلاب شده و از دسترس خارج میشود. این در حالی است که این آبها با هزینهای نسبتاً پایین قابل تصفیه و استفاده در مصارف غیرشرب هستند. بیتوجهی به این مسئله، فشار مضاعفی بر منابع آب شیرین وارد کرده است. همچنین، تصمیمات فرسوده و ناکارآمد در زمینهی آبرسانی و توزیع آب، نهتنها باعث اتلاف مقادیر زیادی از آب میشود، بلکه هزینههای مالی و زیستمحیطی نیز در پی دارد. لولهکشیهای فرسوده، نشت گسترده در شبکههای انتقال و عدم نظارت بر میزان مصرف نهادها و صنایع، از جمله مشکلات جدی در این زمینه هستند، از اینرو به جای نوسازی شبکهها، اغلب تنها با اقدامات مقطعی و غیراصولی، صورت مسئله پاک میشود. بدیهی است؛ بحران آب تنها با برخورد سطحی و تکبعدی مهار نمیشود. باید با رویکردی ترکیبی از مدیریت منابع، اصلاح ساختارهای حکمرانی، نوسازی زیرساخت، و فرهنگسازی عمومی وارد عمل شد. این بحران اگر به درستی مهار نشود، نهتنها بر زندگی روزمره مردم بلکه بر امنیت غذایی، مهاجرتهای داخلی، و حتی ثبات اجتماعی اثر خواهد گذاشت و در این بین نباید فراموش کرد که آیندهنگری، شجاعت در اصلاحات و همکاری همهجانبه میان دولت، نهادهای تخصصی و مردم، تنها راه نجات کشور از این بحران عمیق است.