روزی برای ترمیم غرور ملی

روح الله واصف

یادداشتی که مطالعه میکنید سرمقاله هفته نامه تاسیسات نیوز شماره ۹2 میباشد.


همکاران عزیز سلام

همه‌ساله در چنین روزهایی به یاد دوران کودکی خود می‌افتم. دورانی که سعی می‌کردیم کلاس‌های درس را تزیین کنیم. ما را به سینما می‌بردند و شیرینی می‌خوردیم. حتی گاهی آش هم برپا بود.



سرود می‌خواندیم و ازقضا مایی که در گروه سرود مدرسه بودیم در این روزها شور و حالی داشتیم. بساط فرار از کلاس و اجرا و هدیه بعد از اجرا برپا و ما غرق در شادی‌های کودکی. از آن

 

سال‌ها، سال‌ها گذشته است! اما یاد و عطر آن هنوز در حافظه ما باقی است.

 

خاطره جالبی از آن سال‌ها برای من باقی‌مانده است که مرور آن خالی از لطف نیست. ما برای تزیین کلاسمان در مدرسه دست‌به‌کار شدیم. بدیهی است که در ابتدا پول لازم بود.



از همه بچه‌های کلاس پول جمع کردیم. خریدها انجام شد و تزیین و دهه فجر تمام. به فرموده حضرت مدیر تزیینات باید جمع‌آوری می‌شد.



برای ما عجیب بود ولی فرموده انجام شد و فرمان جالب بعدی نیز صادر و اجرا شد که تمام تزیینات باید تحویل دفتر مدیر شود! ماهم که باید چشمی می‌گفتیم باخشم و عصبانیت فرمان را پذیرفتیم.



چند ماهی گذشت و روزی پس از پایان ساعت کلاس در حال ترک مدرسه بودیم که کارتنی مقوایی جلوی در مدرسه توجه ما را جلب کرد. کارتن پر از تزیینات ما بود! اما پر از خاک و نم‌کشیده و البته غیرقابل استفاده. چرا با بی‌توجهی با غرور و شوق ما چنین کرده بودند؟ این جمع‌آوری و نابودی منابع چه توجیهی داشت؟ طبیعی است که سال‌های بعد دیگر هیچ علاقه‌ای به تزیین کلاس نداشتیم.

یک بی‌درایتی ساده غرور ملی ما را نابود کرده بود!

تا بعد!






انتهای خبر

تاسیساتیادداشت
Comments (0)
Add Comment