پارادوکس زنانه
روح اله واصف
همه میدانیم که مهندسان در کشور ما تعداد بسیار زیادی از افراد شاغل را شامل میشوند. در ردههای مختلف و حتی در امور نامربوط به تحصیلات انجام شده، ما بسیاری از مهندسان را میبینیم و با آنها سر و کار داریم. محدوده حقوقهای دریافتی مهندسان معمولاً چندان مناسب با تورم و هزینههای جاری کشور ما نیست و این فاصله دخل و خرج در سالهای اخیر شدیدتر نیز شده است. پس میبینیم مهندسانی را که در چند جای مختلف مشغول کار هستند. این اجبار به کار برای درآمد بیشتر باعث شده است که عموم همسران، هر دو کار کنند و فعالیت اقتصادی انجام دهند.
در این میان خانمهای مهندس دارای نقش پیچیدهتری هستند. آنها از یک سو مسئولیتهای کاری مشخصی دارند و از سوی دیگر وظایف حساسی در منزل دارند. مدیریت منازل و رسیدگی به فرزندان برای خود کاری تماموقت و مهم است. حال آنکه انجام وظایف بیرونی فرصتی برای انجام این امور باقی نمیگذارد. انتظار کار نکردن خانمهای مهندس نیز بیهوده و اشتباه است، زیرا آنها فرصت داشتهاند که به دانشگاه بروند و درس بخوانند. در امور اجتماعی شرکت کنند، رشد کنند و به بلوغ اجتماعی برسند. حال نمیتوان از این عنصر ارزشمند و موثر انتظار داشت که تمام این اندوخته را رها کند و به تخصصی دیگر بپردازد.
از کشورهای توسعهیافته نیز نمیتوان نمونهبرداری کرد. چرا که تعاریف آنها از خانواده و مسئولیت همسران در قبال آن با کشور ما متفاوت است. در اثر این پارادوکس غریب، ما با زنانی روبرو هستیم که از جان خود برای انجام وظایف محوله مایه میگذارند و مدام در حال دویدن میان خانه و محل کار هستند و برای پرداختن به همه مسئولیتهای خود با مشکل روبرو هستند.
باید بپذیریم که جامعه کاری ما بسیار مردسالار است و هنوز برای خانمهای مهندس، تمهید تخصصی خاصی در نظر گرفته نشده است. آنها مانند آقایان طراحی میکنند، نظارت میکنند، کار میکنند و دیگر هیچ. اگر نام یک خانم با نام یک آقای مهندس جابجا شود، در روند کاری آنها هیچ تفاوتی وجود نخواهد داشت. تنها یک استثنا بین آنها وجود دارد و آن انتظار حقوق کمتر برای خانمها است.
شاید کوچک شدن بعد خانوار که بسیار خطرناک و بحرانی است، از تبعات ساده همین فرآیند پیچیده و به حال خود رها شده است. شاید علاقه کمتر خانمهای شاغل به آموزش و مواردی از این دست به دلیل نبود هیچ فرصت کافی مناسب باشد. شاید بالا رفتن سن ازدواج و تبعات آن نتیجه همین نگرانیهای منطقی است.
این بحران بزرگ که به شکلی پنهان با آن روبرو هستیم باید حل شود و البته حل آن به سادگی نخواهد بود. چنان که میبینیم تعطیلی مدارس در روزهای برفی یا بدی آب و هوا، باعث خوشحالی کودکان ما است؛ اما مادران خوشحال نمیشوند و باید غیبت کنند تا در منزل بمانند.
روز زن را به تمام شیرزنان سرزمینم تبریک میگویم و امیدوارم همیشه شاد و سالم و پرانرژی باشند.