ظرفيت سكونتي تهران سال 1355 تكميل شده بود

سال 1355 کنگره بین‌المللی زنان معمار در شمال ایران برگزار شد، بیش از 200 زن معمار از 25 کشور مختلف از جمله ایران در آن شرکت کردند.

در این همایش مباحث قابل توجهی مطرح شد. از مباحث مزبور می‌توان به نظراتی اشاره کرد که در خصوص محدوده شهر تهران ابراز شد. برخی می‌گفتند توسعه تهران اشتباه است و نقشه‌های جامع زیبایی شهر‌ها را از بین می‌برد. باید تهران را تکه تکه خراب کرد و دوباره ساخت. باید فضای سبز و احتیاجات شهری را در هر منطقه و محل تامین کرد و در عین حال هویت معماری را محفوظ نگه داشت. تهران یک پارکینگ دائمی شده و نمی‌شود در خیابان‌ها حرکت کرد. اگر به فکر اصلاح تهران نباشیم، به زودی باید اهالی تهران آن را ترک کنند.

طرفداران این نظریه معتقد بودند که باید رابطه معمار و صاحب کار به صورت تازه‌ای درآید و فکر و نظر معمار بیشتر مورد توجه باشد. باید آرشیتکت‌ها با هم همکاری و وحدت بیشتری داشته باشند و به هر حال باید فرهنگ مردم را در مسائل ساختمانی تغییر داد.حتی رزا ماریا گریفونه معمار ایتالیایی که به واسطه ازدواج با یک ایرانی در ایران اقامت کرده بود و سال‌ها در خصوص معماری ایران مطالعه کرده بود و خود نیز مستقیما در تهیه نقشه جامع تهران دخالت داشته، در تایید این نظرات گفت که ایجاد محدوده برای تهران زود بود. باید قبل از محدوده یک سلسله قوانین ساختمانی صحیح به وجود آید. هر چند این کار بسیار هم مشکل باشد.

خانم کاراپتیان از دیگر شرکت‌کننده‌ها نیز با تایید ضرورت تغییر قوانین ساختمانی معتقد بود قوانین ساختمانی و شهرسازی ما غلط است. از دست آرشیتکت‌ها هیچ کاری برنمی‌آید. شهردار‌ها قدرت اجرایی کافی ندارند، باید برای تهران فکری اساسی کرد و طرحی عظیم ریخت و قبول کنید این کاری است که از عهده این جلسه و ده‌ها جلسه مشابه بر نمی‌آید.

چنان که مشخص شد بازگشت به هویت معماری اصیل ایرانی نیز از دیگر اهداف بود. نگاهی به معماری ایران در آن زمان نشان‌دهنده دلیل توجه به هویت در کنگره است. در آن روزگار نه فقط تهران، بلکه دیگر نقاط کشور از نظر معماری هویتی چشم آزار و غریب پیدا کرده بودند. هر کس به سلیقه خود ساختمان می‌ساخت و نظارت چندانی نیز وجود نداشت. این باعث شده بود تا معماری اصیل ایرانی در زیر معجونی از سبک‌های معماری شرق و غرب مدفون شود. این وضعیت در حالی بود که معماری اصیل ایرانی همواره مورد توجه معماران جهان بود. با توجه به آنچه گفته شد، دلیل چنین وضعیتی نیز در این همایش مورد بررسی قرارگرفت.

یکی از اعضاي شرکت‌کننده در بخشی از گفت‌وگویی با روزنامه اطلاعات چنین گفت: بی‌تردید بحران هویت معماری یک بحران جهانی است و آثارش بر معماری ما نیز به‌شدت اثر گذاشته است.

یکی دیگر از شرکت‌کننده‌ها با نگاهی به همین مساله ادامه داد: در کشور ما معماری بیشتر تحت تاثیر غرب بوده و هست؛ چرا که بیشتر آرشیتکت‌های ما از کشورهای خارج فارغ‌التحصیل شده‌اند و خواه نا خواه در ساختن از دیده‌‌ها و آموزش‌های خود الهام گرفته‌اند. به عقیده من باید یک معمار ایرانی جامعه‌شناس توانا باشد و در کار خود تلفیقی از خواسته‌‌های مردم و سنت‌ها و گذشته ایران به وجود آورد و در عین حال از اصول مسلم معماری جهان امروز به دور نماند.

ورونیک ساگنینان از دیگر زنان شرکت کننده در کنگره با رویکردی مشابه و نیز بررسی تقاضا‌های رایج در بازار مسکن و رواج معماری به سبک ژاپنی و سوئدی گفت در سال‌های اخیر «هویت» یا بهتر بگویم خصوصیات ایرانی از ساختمان‌های جدید ما دور شده است. بسیاری از صاحبان کار آرشیتکت ساختمانی ژاپنی، سوییسی و یا سوئدی به ما سفارش می‌دهند و متاسفانه معماران هم موظف به اجرای درخواست آنها هستند. به طور کلی سلیقه‌های خانه‌سازان به اصطلاح متجدد یک عامل خدشه‌دار شدن معماری اصیل ایرانی است. گذشته از آن، ساختمان‌هایی هم که حالا به عنوان بنايی با هویت و معماری ایران ساختمان می‌شوند، به دلایل گوناگون مطلقا هویت اصیل ایرانی ندارد. این بی‌‌هویتی به‌ویژه در ساختمان‌های اداری و خصوصی و منازل محسوس و قابل رویت است.

آذر فریدی این بحث را به غرب زدگی ایرانیان تعمیم داده و افزود که این بحران ریشه در تقلید کورکورانه ما از غرب دارد و تاکید کرد که ما همیشه بدترین‌ها را از خارجی‌ها می‌گیریم. او این بحث را چنان ادامه داد که در ژاپن به خوبی حس می‌کنیم که این ملت آنچه را از غرب گرفته‌اند چنان با دقت و سلیقه خود تغییر شکل داده‌اند و به خدمت گرفته که به معماری سنتی ژاپن لطمه وارد نشده است. آرشیتکت‌های ایرانی هم باید از غرب‌زدگی پرهیز کنند و نه‌تنها آرشیتکت‌ها بلکه همه مردم نیز باید به این مهم توجه داشته باشند.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

;