تاسیسات نیوز- صدیقه بهزادپور: در جهان امروز که سرعت تحولات و حجم اطلاعات به شکل بیسابقهای افزایش یافته، رسانهها نقشی فراتر از اطلاعرسانی صرف ایفا میکنند. آنها دیگر نهتنها ناظر، بلکه یکی از بازیگران اصلی در صحنه بحرانها و منازعات بینالمللی محسوب میشوند. در شرایطی مانند بروز بحران یا احتمال وقوع جنگ، بهویژه در سناریوهای تنشآلودی مانند تقابل ایران و رژیم صهیونیستی، رسانهها میتوانند با رویکردی حرفهای، زمینهساز انسجام ملی، افزایش تابآوری جامعه و مدیریت افکار عمومی شوند.
در شرایطی که تهدیدات خارجی به اوج میرسد، آنچه اهمیت حیاتی پیدا میکند، انسجام ملی و همدلی میان آحاد جامعه است. رسانهها در این میان باید اختلافات داخلی، رقابتهای جناحی یا حرفهای و تفاوت دیدگاهها را به کناری نهاده و مانند یک «واحد یکپارچه» در برابر هجمههای دشمن خارجی بایستند. از جمله وظایف حیاتی رسانهها در شرایط بحرانی، تقویت احساس افتخار و غرور ملی در میان مردم است. در چنین شرایطی، مخاطبان نیازمند پیامهایی هستند که آنها را امیدوار، مصمم و همدل سازد. القای احساس ناتوانی یا آشفتگی روانی در بحرانها، دقیقاً همان چیزی است که دشمنان بهدنبال آن هستند. در نقطه مقابل، رسانهها میتوانند با تمرکز بر ظرفیتهای داخلی، موفقیتهای ملی، و یادآوری تاریخ مقاومت و ایستادگی مردم، نقش مؤثری در بازسازی روان جمعی و افزایش سرمایه اجتماعی ایفا کنند. این مهم تنها زمانی محقق میشود که رسانهها به اطلاعات و دادههای دقیق و معتبر دسترسی داشته باشند؛ وظیفهای که بر عهده نهادهای بالادستی و سازمانهای مسئول است.
مدیریت رسانهها در شرایط حساس و بحرانی، نیازمند یک مدل «راهبری» هوشمندانه و برنامهریزیشده است. صرف انتشار پراکنده اخبار یا واکنشهای احساسی، نمیتواند راهبرد مناسبی برای مقابله با جنگ روانی دشمن باشد. رسانهها باید زیر چتر یک ساختار هماهنگ و تخصصی، آموزش ببینند و با دستورالعملهای روشن، وارد میدان شوند.
این مدل راهبری رسانهای، افزون بر انسجامبخشی، امکان بهرهگیری مؤثر از ظرفیتهای پنهان و بالفعل رسانهای در کشور را نیز فراهم میسازد. آموزشهای کاربردی، پشتیبانی محتوایی، دسترسی به دادههای معتبر، و نظارت مستمر بر کیفیت عملکرد رسانهها، همگی پیشنیازهای تحقق این راهبرد محسوب میشوند. نبود این پیشزمینهها، باعث میشود رسانهها به جای نقشی فعال و هدایتگر، صرفاً واکنشی و منفعل باشند.
با نگاهی به وضعیت فعلی رسانهها، میتوان اذعان داشت که با استانداردهای جهانی در حوزه اطلاعرسانی فاصله وجود دارد. اگرچه در سالهای اخیر برخی رسانهها عملکرد قابلقبولی از خود نشان دادهاند، اما همچنان راه درازی تا رسیدن به سطحی از بلوغ رسانهای که در کشورهای پیشرفته مشاهده میشود، باقی مانده است. البته این فاصله نباید دلسردکننده باشد، بلکه باید فرصتی برای بازنگری، ارتقاء و یادگیری باشد. رسانهها و خبرنگاران میتوانند با بهرهگیری از تجارب بینالمللی، مطالعه روندهای موفق، و مشارکت در دورههای آموزشی بینالمللی، توانمندیهای خود را بهصورت حرفهای توسعه دهند و در مواقع بحران، نقشی مؤثرتر و سازندهتر ایفا کنند.
در میان تمام ابزارهای موجود، فضای مجازی جایگاه ویژهای دارد. این فضا، بهمثابه چاقویی دو لبه، هم میتواند در خدمت ارتقاء آگاهی، همبستگی ملی و تقویت جبهه داخلی قرار گیرد و هم میتواند، در صورت فقدان کنترل و راهبری صحیح، بستری برای انتشار شایعات، دامنزدن به ترس عمومی و حتی ضربه به امنیت روانی جامعه باشد. استفاده حرفهای از فضای مجازی مستلزم درک عمیق از ماهیت آن، شناخت مخاطبان، تولید محتوای هدفمند، و همچنین مقابله هوشمندانه با عملیات روانی دشمن است. مدیریت این فضا نیازمند همافزایی رسانههای رسمی و فعالان فضای مجازی، آموزش خبرنگاران دیجیتال، و تدوین پروتکلهایی برای مقابله با شایعات و اخبار جعلی است.
دنیای ارتباطات امروز، متکی بر ابزارهای نوینی است که بهصورت لحظهای افکار عمومی را شکل میدهند. پلتفرمها، اپلیکیشنها و ابزارهای تحلیلی میتوانند نقش مکملی در جریان اطلاعرسانی ایفا کرده و دست رسانهها را برای انتشار پیامهای مؤثرتر بازتر کنند. استفاده از این ابزارها، به شرط آشنایی دقیق و حرفهای، میتواند مزیت رقابتی رسانهها را افزایش دهد و باعث شود که روایت رسمی از حوادث، با سرعت، دقت و جذابیت بیشتری به مخاطب منتقل شود.
قلم نویسنده عالی